مباحث تطبیقی
شادی ابراهیم خانی؛ محمد حسین بیات
چکیده
بحث عالم خیال منفصل برای عرفا و همچنین فلاسفه بسیار مهم بوده است و هرکدام نظرات متفاوتی در باب این عالم داشتهاند. از بین عرفا، مولانا در مثنوی به صورت غیرمستقیم اشاراتی به این عالم کرده است. ملاصدرا هم در اسفار اربعه، بخشی از کتاب را به این بحث اختصاص داده است. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل آراء مولانا و ملاصدرا در خصوص عالم خیال از ...
بیشتر
بحث عالم خیال منفصل برای عرفا و همچنین فلاسفه بسیار مهم بوده است و هرکدام نظرات متفاوتی در باب این عالم داشتهاند. از بین عرفا، مولانا در مثنوی به صورت غیرمستقیم اشاراتی به این عالم کرده است. ملاصدرا هم در اسفار اربعه، بخشی از کتاب را به این بحث اختصاص داده است. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل آراء مولانا و ملاصدرا در خصوص عالم خیال از دو منظر هستیشناسی و معرفتشناسی انجام شده است که در ذیل آن، تفاوتها و شباهتهای نظریات آنها بیان گردیده است. روش این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده و شواهد و نمونهها از منابع کتابخانهای جمعآوری گردیده است. یافتههای تحقیق نشان داد که در آراء مولوی و ملاصدرا در خصوص حقیقتِ قوۀ خیال متصل و وجود عالم خیال منفصل و عملکردشان اختلاف چندانی مشاهده نمیشود. هر دو به وجود عالم خیال منفصل معترفند. ضمن اینکه هر دو عالم خیال را باطن عالم ماده میدانند. ولیکن به دلیل اینکه نگاه مولانا به عالم خیال بیشترعرفانی و نگاه ملاصدرا هم بیشتر فلسفی است، درنتیجه در بازخورد با عالم خیال تفاوتهایی بین این دو اندیشمند وجود دارد.
نقد ادبی و متون عرفانی
نسرین قادری؛ هیوا حسن پور؛ سید اسعد شیخ احمدی
چکیده
متون ادبی، تجلّی نگاهها و نگرشهای خاص خالق آن در بیانهای ویژه است. یکی از شگردهای ادبی کردن کلام، التفات است که این صنعت بر اساس آرای جاناتان کالر (و نه بر اساس آرای سنّتی ادبیات فارسی) سطوحی به خود میگیرد که آن را به زمان حال گفتمانی پیوند میدهد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای به بررسی و تحلیل ...
بیشتر
متون ادبی، تجلّی نگاهها و نگرشهای خاص خالق آن در بیانهای ویژه است. یکی از شگردهای ادبی کردن کلام، التفات است که این صنعت بر اساس آرای جاناتان کالر (و نه بر اساس آرای سنّتی ادبیات فارسی) سطوحی به خود میگیرد که آن را به زمان حال گفتمانی پیوند میدهد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای به بررسی و تحلیل مجالس سبعه از مولوی بر اساس صنعت التفات پرداخته شده است. دادههای پژوهش حاکی از آن است: التفات، کلید درک بخش مهمی از قدرت تأثیرگذاری کلام مولوی در مجالس سبعه است که در خدمت شرح و تبیین نظام فکری مولوی قرار گرفته است. با توجّه به بُعد وعظی و تعلیمی مجالس سبعه، سطح اول التفات برجستگی بیشتری دارد که از طریق آن، شنونده را از حالت انفعال خارج و در فضای معنوی و دراماتیک سهیم میکند. سطح دوم و سوم، جهانبینی وحدت وجودی مولوی را نشان میدهد که تمام مخلوقات در آن، دارای شعور هستند و حق حیات دارند. در سطح چهارم، بیقراری و شوریدگی مولوی و در سطح پنجم، نفس و خودآگاهی بیشتر تجلی پیدا کرده است.
متون نظم و نثر عرفانی
لیلا رستگارنیک
چکیده
در طول تاریخ بشر، رنگها اهمیت و تأثیر مهمی بر زندگی انسانها داشتهاند ، توجه به رنگ های گوناگون در طبیعت از سفارشات قرآن کریم و نشانه قدرت الهی است که در چندین آیه صریحا به آنها اشاره شده، هرچند هر رنگی در فرهنگهای مختلف، معنای خاص و متفاوت و کاربردهای مختلفی دارند. بههرحال در علوم گوناگون بخصوص در ادبیات عرفانی جلوهای ویژهای ...
بیشتر
در طول تاریخ بشر، رنگها اهمیت و تأثیر مهمی بر زندگی انسانها داشتهاند ، توجه به رنگ های گوناگون در طبیعت از سفارشات قرآن کریم و نشانه قدرت الهی است که در چندین آیه صریحا به آنها اشاره شده، هرچند هر رنگی در فرهنگهای مختلف، معنای خاص و متفاوت و کاربردهای مختلفی دارند. بههرحال در علوم گوناگون بخصوص در ادبیات عرفانی جلوهای ویژهای یافتهاند، زیرا سالکان راه حق در سیر و سلوک معنوی خود، مراحلی را می گذرانند که در هر مرحله نور و رنگ خاصی را مشاهده می کنند که نشانگر احوال درونی آنهاست و هر تغییر در حالات معنوی آنها در قالب رنگی خاص آشکار می شود.به همین دلیل عرفای بزرگی چون نجمالدین کبری، علاءالدین سمنانی، مولوی و... از جمله کسانی بودند که در این زمینه صاحبنظر بوده و تأمّلات دقیقی در باره رنگها داشتهاند .این بزرگان از طریق بیان رنگها و تعمیم معانی آنها، مراحل سیروسلوک و حتی کشف و شهودهای معنوی خود را بهصورت نمادین و با زبانی ادبی و فاخر برای صاحبنظران و مریدان خود بیان کردهاند و آثار ارزشمندی در این زمینه نگاشتهاند که از گنجینههای درخشان ادبیات عرفانی است. یکی از شاخصترین نمودهای رنگ، بخصوص رنگ سرخ در تصویرسازی از جهان ماوراء و حالات درونی، در اندیشه و آثار شیخ روزبهان بقلی است که ما در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی و ابزار کتابخانهای به بررسی و تحلیل آثار او با محوریت کتاب «کشفالاسرار و مکاشفات الانوار» در این زمینه میپردازیم.
متون نظم و نثر عرفانی
سمیه خادمی؛ فاطمه زمانی
چکیده
در اصطلاح عرفانی مکاشفه به معنای آشکار شدن حقایق معنوی و امور غیبی بر قلب عارف است. رویارویی بیواسطه عارف با حقایق امور در مکاشفات، دربردارندة نکات ارزشمندی در حوزۀ مسایل معنوی و خصوصا عرفان عملی و نظری است. تذکرة الاولیای عطار مشتمل بر مکاشفات و حکایات فراوانی دربارة یافتهها و کشف و شهودهای عرفانی عارفان است که بلاغت کلام و لحن ...
بیشتر
در اصطلاح عرفانی مکاشفه به معنای آشکار شدن حقایق معنوی و امور غیبی بر قلب عارف است. رویارویی بیواسطه عارف با حقایق امور در مکاشفات، دربردارندة نکات ارزشمندی در حوزۀ مسایل معنوی و خصوصا عرفان عملی و نظری است. تذکرة الاولیای عطار مشتمل بر مکاشفات و حکایات فراوانی دربارة یافتهها و کشف و شهودهای عرفانی عارفان است که بلاغت کلام و لحن و فضای سخن به آن جلوة ویژهای بخشیدهاست. عطار با هدف ایجاد تغییر در رفتار و نگرش مخاطبان خود به نقل مکاشفات عرفا پرداختهاست و از سبکی اقتاعی به منظور تعریف و تعلیم آموزههای عرفانی استفاده-کردهاست. از این روی، مقالة حاضر به بررسی سبک اقناعی و شگردهای بلاغی مکاشفات تذکرهالاولیاء در آموزش مبانی عرفان عملی و نظری پرداختهاست. روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبتنی بر منابع کتابخانهای است. نتیجة این بررسی حاکی از آن است که عطار در نقل مکاشفات اولیاء، با اسلوب اقناعی مانند تبشیر، تحذیر، تلمیح، استفهام به شیوهای غیرمستقیم با برانگیختن احساسات و اندیشه مخاطب، ایجاد حس ترس یا اشتیاق، تداعی مکاشفه در ذهن و همذات پنداری با عارف، به تعلیم مقامات و احوال در عرفان اسلامی مانند توحید، تجلّی، معرفت به حق، ولایت و انسان کامل میپردازد.
متون نظم و نثر عرفانی
مالک شعاعی؛ سیدرضا موسوی نیا؛ ثریا عبدلی لرستانی
چکیده
بحث مرگ یکی از مهمترین بنیانهای فکری مولوی است که با عناوین گوناگون مطرح شدهاست. او سعادت انسانها را در تزکیه نفس و مرگ رذایل پیش از اجل مسمی میداند. مولوی معتقد است کسانی که مرگ ارادی برگزینند انتقال روح هنگام مرگ طبیعی ندارند زیرا پیش از مرگ، روح آنان به خاطر تحصیل حاصل در عالم قدس جای دارد. او در کتاب مثنوی، شخصیتهایی همچون ...
بیشتر
بحث مرگ یکی از مهمترین بنیانهای فکری مولوی است که با عناوین گوناگون مطرح شدهاست. او سعادت انسانها را در تزکیه نفس و مرگ رذایل پیش از اجل مسمی میداند. مولوی معتقد است کسانی که مرگ ارادی برگزینند انتقال روح هنگام مرگ طبیعی ندارند زیرا پیش از مرگ، روح آنان به خاطر تحصیل حاصل در عالم قدس جای دارد. او در کتاب مثنوی، شخصیتهایی همچون پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) را بهترین الگو برای طریق موت ارادی میداند و نه تنها مرگ اختیاری را منافی نابودی دانسته بلکه به تبیین تکاملی آن به عنوان سنگ محک، ابزار تحول و غنیمت الهی پرداخته با عناوینی مانند: آب حیات، دریای اسرار الهی، عشق، نور، آزادی، گنج، هدیهی الهی، جاودانگی، تولد دوم، مرگ بیمرگی، برگ بیبرگی، منادی وحدت، فقر و فنای فی الله و ... از آن یاد کرده مراتب کمال آن در انا الحق حلاج دیدهاست. این مقاله به شیوهی تحلیلی- توصیفی، نکات ظریف و عالمانه و نگرش تمثیلی مولانا به مرگ اختیاری که خاص عارفان و واصلان است، بررسی کردهاست. جامعهی آماری پژوهش کتاب مثنوی مولوی و نمونههای آماری بخشهایی از کتاب مذکور است که به مرگ اختیاری اشاره کردهاست. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانهای است. یاسخ پرسش این تحقیق، رسیدن به مصادیق تمثیلی مرگ اختیاری در مثنوی است.
متون نظم و نثر عرفانی
مجاهد غلامی؛ علی عزیزی
چکیده
حدیقهالحقیقه به عنوان یکی امهات آثار ادبی و عرفانی و از جریانساز ترین آنها، ظرفیتهای پژوهشی بسیاری دارد. از جملۀ موضوعات قابل تأمل در حدیقه بحث زبان آن است. زبان حدیقه به مانند بسیاری دیگر از آثار ادبی عرفانی به شکلی غیر رسمی و نزدیک به زبان محاوره سروده شده است. این نزدیکی به زبان محاوره زمینه ورود برخی از اشکال ناخوشایند زبان ...
بیشتر
حدیقهالحقیقه به عنوان یکی امهات آثار ادبی و عرفانی و از جریانساز ترین آنها، ظرفیتهای پژوهشی بسیاری دارد. از جملۀ موضوعات قابل تأمل در حدیقه بحث زبان آن است. زبان حدیقه به مانند بسیاری دیگر از آثار ادبی عرفانی به شکلی غیر رسمی و نزدیک به زبان محاوره سروده شده است. این نزدیکی به زبان محاوره زمینه ورود برخی از اشکال ناخوشایند زبان را فراهم آورده است.که میتوان آن ها را مصداق خشونت زبانی دانست. در این مقاله که به روش تحلیلی صورت گرفته است ابتدا مصادیق خشونت کلامی چون؛ ناسزا و دشنام، تشبیه به حیوانات، خانواده و زن ستیزی، حقیقت خودستایی و تحقیر دیگران و موارد مشابه در حدیقه استخراج شده و سپس در پیوند با گفتمان عرفانی و شرایط زیستی شاعر و همچنین واقعیتهای سیاسی و اجتماعی عصر شاعر تحلیل شده است. و در پایان به عوامل احتمالی بروز چنین نوع زبانی پرداخته شده است. بنظر میرسد؛ علل ظهور خشونت کلامی در حدیقه را اولاً باید به مخاطب آثار صوفیه که عموماً عوام بودند مرتبط دانست. وجود مخاطب عام آزادی بیشتری در استفاده از ظرفیتهای زبان به شاعر داده است. دلیل دیگر وجه تعلیمی ادبیات عرفانی است. ادبیات تعلیمی در مقایسه با انواع دیگر ادبی از چاشنی خشونت بیشتری برخوردار است. حیات فردی شاعر و انحطاط اخلاقی جامعه از دیگر عواملی است که در بسامد بالای خشونت در حدیقه مؤثر افتاده است .
متون نظم و نثر عرفانی
حسین آریان؛ بخشعلی قنبری
چکیده
نجات؛ یعنی رها شدن از ناملایماتی که برای انسان درد و رنج به بار می آورند و برخورداری از مواهب و الطافی که زمینه ساز راحتی و تمتع مادی و معنوی اند. تاریخ بشر گواه آن است که بشر از ابتدای پیدایش بر روی کره خاکی این امر را دنبال کرده است. فرقی نمی کند که آن را ارزشی ذاتی تلقی کند یا غیری. این مفهوم همیشه دغدغه همه انسانها بوده، فیلسوفان، ...
بیشتر
نجات؛ یعنی رها شدن از ناملایماتی که برای انسان درد و رنج به بار می آورند و برخورداری از مواهب و الطافی که زمینه ساز راحتی و تمتع مادی و معنوی اند. تاریخ بشر گواه آن است که بشر از ابتدای پیدایش بر روی کره خاکی این امر را دنبال کرده است. فرقی نمی کند که آن را ارزشی ذاتی تلقی کند یا غیری. این مفهوم همیشه دغدغه همه انسانها بوده، فیلسوفان، متکلمان و عارفان ادیان مختلف راجع به آن اندیشیدند و تأملات فراوانی پیرامون آن داشته اند. مولوی از خیل عارفانی است که سخت درگیر این مقوله بوده است. مبانی، وجودشناسی(علل ، اصناف و موانع ) و معرفت شناسی(نشانه ها)ی آن را بررسی کرده است. وی در بررسی این مقوله بر دو رأی پای فشرده است: نجات در حوزه امور دنیوی و برای آن دسته از اهل سلوک که به دستاوردهای معدود و محدود قانع اند آنها ارزشی ذاتی و در باب سالکانی که وصال، شهود و وحدت با خداوند را نظر قرار داده اند ارزشی غیری است. تردیدی نیست که نتیجه این دو نظر متفاوت خواهد بود زیرا دسته اول هدفشان را به محض دستیابی به نجات کسب کرده، سلوکشان به اتمام می رسد ولی دسته دوم پس از دستیابی به نجات در اندیشه رسیدن به وصال، شهود و یا وحدت خواهند زیرا هدف دسته دوم خود نجات نیست بلکه نجات خود نقبی برای اهداف یاد شده است.
مباحث تطبیقی
فاطمه هوشنگی؛ محمدابراهیم مالمیر؛ مجتبی بیگلری
چکیده
اکنکار از جمله شبه معنویتها و عرفانوارههای التقاطی و مصرفی پرطرفدار آمریکایی است. فردگرایی، آزادی از التزامات شریعتمحور، و پاسخگویی به نیازهای معنوی «سفارشیسازی شده» از عوامل اصلی اقبال به چنین آیینهایی در جوامع غربی و حتی اسلامی است که برای مواجهه و مقابله با آن باید در ابعاد مختلف مورد بررسیهای عمیق و دقیقی قرار ...
بیشتر
اکنکار از جمله شبه معنویتها و عرفانوارههای التقاطی و مصرفی پرطرفدار آمریکایی است. فردگرایی، آزادی از التزامات شریعتمحور، و پاسخگویی به نیازهای معنوی «سفارشیسازی شده» از عوامل اصلی اقبال به چنین آیینهایی در جوامع غربی و حتی اسلامی است که برای مواجهه و مقابله با آن باید در ابعاد مختلف مورد بررسیهای عمیق و دقیقی قرار گیرند. هدف این پژوهش، تحلیل تطبیقی مفهوم «سوگماد» در آیین اکنکار و مفهوم خدا در عرفان اسلامی است تا وجوه اشتراک و افتراق این دو نظام فکری در حوزة خداشناسی عرفانی و الهیات تطبیقی را تبیین کند. بر این اساس با روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و مطالعة اسنادیِ آثار اختصاصی رهبران اکنکار و متون کلیدی عرفان اسلامی، مفاهیم بنیادین هر دو جریان در چارچوب الهیات تطبیقی واکاوی شدهاند. یافتههای تحقیق مبین این است که سوگماد در اکنکار به مثابه یک جریان انرژی و «حقیقت غایی غیرشخصی» تعریف میشود که از طریق تجربههای سوبژکتیو (سفر روحی) و راهنمایی «استادان زنده» ادراکپذیر است. این مفهوم فاقد صفات شخصوارگی (اراده، علم) و مبتنی بر پلورالیسم مطلق معنوی است. در حالی که در عرفان اسلامی، خداوند ذاتاً شخصی، متعالی، و در عین حال حاضر در تجلیات هستی(وحدت وجود) است. اشتراکات ظاهری دو نظام، شامل تأکید بر وحدت حقیقت و تجربهگرایی عرفانی است، اما تفاوتهای بنیادین در مبانی هستیشناختی(شخصی/غیرشخصی)، انسانشناختی(اطاعتپذیری/استقلال معنوی)، و معرفتشناختی(وحیانی/انسانمدار) آنها را در تقابل جدی قرار میدهد. علیرغم استفادة اکنکار از اصطلاحات مشابه عرفان اسلامی، ماهیت غیرشخصی سوگماد، نبود التزام به شریعت، و تفسیر ابزاری از معنویت، موجب تمایز ریشهای آن از الهیات و عرفان اسلامی میشود.
متون نظم و نثر عرفانی
پرنیان محمدیان
چکیده
یکی از مهمترین موانعی که عرفا در راه رسیدن به محبوب لایزالی با آن مواجه می شوند، حجاب های عرفانی است. حجاب اسم عامی است که در متون عرفانی برای هرچیزی که سدّ راه سیر و سلوک عارف شده و او را از حق باز می دارد، گذارده می شود. نجم الدین رازی در کتاب مرصاد العباد بر این مهم تاکید دارد که انسان باید به مدد شریعت و طریقت، روح گرفتار در بند جسم ...
بیشتر
یکی از مهمترین موانعی که عرفا در راه رسیدن به محبوب لایزالی با آن مواجه می شوند، حجاب های عرفانی است. حجاب اسم عامی است که در متون عرفانی برای هرچیزی که سدّ راه سیر و سلوک عارف شده و او را از حق باز می دارد، گذارده می شود. نجم الدین رازی در کتاب مرصاد العباد بر این مهم تاکید دارد که انسان باید به مدد شریعت و طریقت، روح گرفتار در بند جسم را به حق بازگرداند اما ودیعه های الهی نزد انسان می تواند حجابی باشد که نه تنها مانع نیل به مقصود گردد، که انسان را از صراط مستقیم دور سازد. از اینرو سالک باید انواع حجاب، چرایی وجود آنها و راه کشف این حجب را بشناسد. نجم الدین رازی در مرصاد العباد به دو دسته کلی از حجاب های نورانی و ظلمانی نظر دارد. حجب نورانی که شامل سترهایی چون عبادات صوری و صفات جمال و جلال می شوند، بسامد کمتری نسبت به حجاب های ظلمانی دارند. در نگاه رازی حجاب های ظلمانی، به مواردی چون حجاب بشریت، نفس، تقلید، عبارت، تلوین و عقل تقسیم می شوند. رازی بر آن است که آدمی تنها به مدد ذکر حقیقی می تواند، ستر ظلمت را زدوده، به شهود و در غایت به قرب حق، قرب نوافل، نائل شود. در پژوهش پیش رو، نویسنده برآن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی از چیستی، چرایی و انواع حجب ظلمانی و نورانی در مرصاد العباد و راه های زدودن آن از منظر نجم الدین رازی پرده بردارد.
متون عرفانی و تحقیقات میان رشتهای و کاربردی
مصطفی میردار رضایی
چکیده
وسواسها که نوعی «اختلال عصبی» بهشمار میروند، دریک تقسیمبندی کلی، به دو بخش فکری و عملی تقسیم میشود. اختلال وسواس نجسپاکی، یکی انواع وسوسههای عملی، و چهارمین اختلال از لحاظ اهمیت درمیان اختلالهای روانپزشکی است. این اختلال عصبشناختی، زیستی و رفتاری که با افکار و رفتارهای وسواسیِ تکرارشونده همراه است، وقت بسیار ...
بیشتر
وسواسها که نوعی «اختلال عصبی» بهشمار میروند، دریک تقسیمبندی کلی، به دو بخش فکری و عملی تقسیم میشود. اختلال وسواس نجسپاکی، یکی انواع وسوسههای عملی، و چهارمین اختلال از لحاظ اهمیت درمیان اختلالهای روانپزشکی است. این اختلال عصبشناختی، زیستی و رفتاری که با افکار و رفتارهای وسواسیِ تکرارشونده همراه است، وقت بسیار زیادی را میگیرد و باعث اختلال در زندگی و کارکرد روزانه میشود. شخصیت «بط» در مثنوی منطقالطیر دچار نوعی اختلال وسواس نجسپاکی است و جستار حاضر که به شیوهی توصیفی ـ تحلیلی و با شیوهی کتابخانهای نوشته شدهاست، میکوشد تا به بررسی مختصات این اختلال در شخصیت مزبور بپردازد. نتایج این جستار نشان میدهد که نمود اختلال وسواس نجسپاکی در بط را میتوان در دو ساحت مشاهده کرد: 1ـ آلودگی: انجام و اجرای رفتارهای تکراری (طهارت و شستشوی بیش از اندازه) بر اساس ترتیبات و الگوهای معین و بهصورت یکنواخت (هر لحظه غسل کردن)؛ 2ـ جانماز آبکشی: که بط نهایت کوشش خود را میکند تا به منتهای پاکیزی برسد و جهد میکند تا کوچکترین کوتاهی در توجّه به یک عمل مذهبی (در اینجا غسل و طهارت) از او سر نزند. این خصیصه همچنین سبب شده که بط دچار کمالطلبی و تا حدی خودپسندی نیز شود؛ زیرا این وسواس، بط را به جایی -رسانده که در این عالم فقط خودش را پاک (پاکرو، صاحب کرامات و زاهد مرغان) و بقیه را ناپاک میداند. همچنین جستار حاضر سوای نمایش مختصات اختلال نجسپاکی و نمودهای آن در بط، هنروریها و چیرهدستیهای شاعرانهی عطار در پرداخت این موضوع را نیز نشان میدهد.
نقد ادبی و متون عرفانی
فرشته میلادی؛ عباسعلی وفائی
چکیده
این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر فرانقش اندیشگانی، به مطالعة شیوة بازنمایی تجارب عرفانی در نوشتارهای صوفیه می-پردازد و در صدد پاسخگویی به این پرسش است که غلبة هر یک از نقشهای زبان در این متون چه تأثیری در شیوة به کارگیری فرآیندهای زبانی دارد؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که غلبة هر یک از نقشهای زبانی در این متون، به طور مستقیم ...
بیشتر
این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر فرانقش اندیشگانی، به مطالعة شیوة بازنمایی تجارب عرفانی در نوشتارهای صوفیه می-پردازد و در صدد پاسخگویی به این پرسش است که غلبة هر یک از نقشهای زبان در این متون چه تأثیری در شیوة به کارگیری فرآیندهای زبانی دارد؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که غلبة هر یک از نقشهای زبانی در این متون، به طور مستقیم بر نوع کاربرد فرآیندهای زبانی تأثیر گذاشته و باعث ایجاد تفاوت در بازنمایی تجارب نویسندگان صوفیه شده است. برای مثال در متونی که نقش ترغیبی زبان غلبه پیدا کرده، تحول معناداری از فرآیندهای مادی به فرآیندهای ذهنی ایجاد شده است. در این گونه متون، «تجربهگر» فعال و کنشگر است و اغلب افعال ساختار متعدی و زمان گذشته دارند. بسامد بالای وجه اخباری و گسترههای معنایی مؤکد در این متون، نشان از قطعیت در کلام نویسنده دارد. ذهن مخاطب در هنگام خواندن این روایات از مکان و زمان طبیعی خود جدا میشود و با راوی در فضای وقوع تجربه همراه میشود. این شیوة بیانی با تغییر نقشهای زبان، نمودهای متفاوتی پیدا کرده است. ویژگیهای تجارب عرفانی از قبیل «توصیفناپذیری»، «زودگذری» و «حالتانفعالی» نیز به موازت نقشهای زبان، از دیگر عوامل تعیینکننده در شیوة بازنمایی این تجارب به شمار میروند. نویسندگان صوفی تحت تأثیر این ویژگیها است که از توصیف دقیق موقعیت و کیفیت تجارب بازمیمانند. بیان رمزی، بسامد بالای فرآیندهای ذهنی، عدم توجه به جزییات دقیق فرآیندها و غیر ملموس بودن عناصر پیرامونی، حاصل نمود این ویژگیها در نوشتار صوفیه هستند.
نقد ادبی و متون عرفانی
نیره کنعانی؛ حمیدرضا توکلی
چکیده
فرهنگ و سنّت عرفانی، از گفتمانهای مهمی است که از گذشته در فرهنگ ما رواج داشته و روایی خود را حفظ کرده است. این فرهنگ، به تأثیر از تحولات فضای مدرن و پسامدرن، دچار دگرگونی شده و فضاهای جدیدی را رقم زده که گاه با نگاه سنتی به عرفان متفاوت است و گاه آن را به نقد میکشد. گزارههایی از این فرهنگ نیز در دنیای معاصر به حیات خود ادامه دادهاند. ...
بیشتر
فرهنگ و سنّت عرفانی، از گفتمانهای مهمی است که از گذشته در فرهنگ ما رواج داشته و روایی خود را حفظ کرده است. این فرهنگ، به تأثیر از تحولات فضای مدرن و پسامدرن، دچار دگرگونی شده و فضاهای جدیدی را رقم زده که گاه با نگاه سنتی به عرفان متفاوت است و گاه آن را به نقد میکشد. گزارههایی از این فرهنگ نیز در دنیای معاصر به حیات خود ادامه دادهاند. فرهنگ و سنّت عرفانی در ادبیات معاصر نیز بازتاب دارد و جلوههای آن بهتصریح و گاه غیرمستقیم در ساختار و محتوای برخی رمانهای معاصر قابل بازیابی است. رمان طوبا و معنای شب، اثر شهرنوش پارسیپور است که رنگ و بوی عرفانی دارد و مؤلفههای عرفانی در آن نمود دارد. در این رمان، فرهنگ و سنّت عرفانی از فضاهای سنتی فاصله گرفته و به شکلهای دیگری بروز یافته است. در پژوهشِ حاضر با روش توصیفی- تحلیلی تلاش شده تا گزارههای مرتبط با این فرهنگ در این رمان، شناسایی و تبیین گردد تا از این طریق، نحوۀ مواجهۀ انسان معاصر با میراث عرفانی و داوری او نسبت به آن، نشان داده شود. با این بررسی، میتوان برخی از شاخصهای مربوط به جریانشناسی مقولۀ عرفان را از منظر ادبی ارائه داد.