چکیده
عرفان و آموزه های ماندگار آن در قالب آراء، احوال و اقوال اهل معرفت و آنچه از تاریخ تطورش بر صفحة آثار ادبی نقش بسته، چنان گستره ای دارد که کاویدن در تمام جوانب آن برای اهل تحقیق امری پایان ناپذیر است. دست کم یک سده و نیم است که علاوه بر پژوهشگران همدل و همزمان این آثار، مستشرقان کنجکاو در این نوع از دانش و معارف نیز طی تحقیقات ...
بیشتر
عرفان و آموزه های ماندگار آن در قالب آراء، احوال و اقوال اهل معرفت و آنچه از تاریخ تطورش بر صفحة آثار ادبی نقش بسته، چنان گستره ای دارد که کاویدن در تمام جوانب آن برای اهل تحقیق امری پایان ناپذیر است. دست کم یک سده و نیم است که علاوه بر پژوهشگران همدل و همزمان این آثار، مستشرقان کنجکاو در این نوع از دانش و معارف نیز طی تحقیقات وسیعی گوشه و کنارهای عرفان ایرانی- اسلامی جهان شرق را پژوهیده و با مقابله و مقایسه معلومات آن با میراث فکری فرهنگ و تمدن خود، مشترکات معنوی بین الادیانی و بین الانسانی آن را آشکار ساخته اند. پاره ای از این تحقیقات ارزشمند به زبان های فارسی، عربی یا به هر دو زبان ترجمه شده اند، اما پاره ای دیگر که همچنان به زبان اصلی باقی مانده و عموم محققان از آن بی خبرند، نیازمند بررسی های نقادانه و تحلیل و تطبیق است تا غث و سمین آن نتایج و یافته ها به محک تحقیقات پژوهشگران تازه نفس زده شود. مجله«عرفان پژوهی در ادبیات» برای آن بخش از آثار (مقالات)ی که هنوز ترجمه نشده، مجالی را فراهم کرده است تا با چاپ ترجمه های وزین آن ها روند تشریک مساعی در پژوهش های داخلی و خارجی را تسهیل کند
مباحث تطبیقی
مراد اسماعیلی؛ حسین محمدی؛ علی ربیع زاده
چکیده
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخگویی به آن، یکی از مهمترین دغدغههای فکری آدمی از گذشتههای دور تا اکنون بوده است و متفکران و اندیشمندان در نحلهها و حوزههای مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راههای رسیدن به آن پرداختهاند. عرفان اسلامی – ایرانی یکی از حوزههایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راههای رسیدن به آن ...
بیشتر
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخگویی به آن، یکی از مهمترین دغدغههای فکری آدمی از گذشتههای دور تا اکنون بوده است و متفکران و اندیشمندان در نحلهها و حوزههای مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راههای رسیدن به آن پرداختهاند. عرفان اسلامی – ایرانی یکی از حوزههایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راههای رسیدن به آن توجه داشته است و اگرچه در این زمینه کمتر بدان توجه شده است، میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای امروزین باشد. این مقاله با بهرهگیری از نظریهی معنادرمانی ویکتور فرانکل و واکاوی کتاب اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابیالخیر، در پی یافتن پاسخی برای چیستی معنای زندگی و مؤلفههای زمینهساز معنا در اندیشهی و باور این عارف بزرگ است. بر اساس یافتههای این پزوهش، ارزشهای نگرشی، خلاق و تجربهای که فرانکل به عنوان راههای یافتن معنا از آنها یاد میکند، در اندیشه و افعال ابوسعید ابوالخیر نیز متبلور شده است؛ ارزشهای نگرشی با مصادیقی چون تحمل ریاضتهای شدید، ترک تعلقات دنیوی، نفس کشی و دستیابی به آزادی به واسطهی ترک انانیت در کتاب اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید جلوه-گر شدهاند. ارزشهای خلاق با مصادیقی چون علاقهی بسیار شدید به شعر، پیریزی عرفان عاشقانه، اعتقاد به شادی و سرخوشی و تلقی سماع به عنوان نوعی عبادت نمایان شدهاند و ارزشهای تجربهای با مصادیقی چون عشق به خدا، نوعدوستی، اندیشیدن به مصائب حیات انسانی، بخشش و ایثار، تساهل و مدارا و خدمت به خلق روی نمودهاند.
محمود بشیری؛ نیلوفر انصاری
چکیده
حقیقت عشق، بهعنوان بالاترین حقیقت وجودی از اساسیترین مسائل عرفان است که عارفان بسیاری در این زمینه قلمفرسایی کردهاند. احمد غزالی و نجمالدین رازی دو تن از عارفان (قرن پنجم، قرن هفتم) هستند و مباحث بسیار مؤثری در زمینة عشق عرفانی مطرح کردهاند. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است که با تحلیل شواهد درونمتنی و مراجعه به منابع ...
بیشتر
حقیقت عشق، بهعنوان بالاترین حقیقت وجودی از اساسیترین مسائل عرفان است که عارفان بسیاری در این زمینه قلمفرسایی کردهاند. احمد غزالی و نجمالدین رازی دو تن از عارفان (قرن پنجم، قرن هفتم) هستند و مباحث بسیار مؤثری در زمینة عشق عرفانی مطرح کردهاند. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است که با تحلیل شواهد درونمتنی و مراجعه به منابع کتابخانهای انجامشده است.نتایج این پژوهش حاکی از آن است که غزالی و رازی بر این باورند که معرفت حقیقی تنها از طریق عشق به وجود میآید و بر اساس نظریة وحدت وجود، همة تجلیّات هستی، انعکاس صورت حق هستند. عاشق همة این تجلیّات را دوست دارد و همین نگاه عاشقانه، دلیل زیبا بودن تمام هستی است. ازنظر این دو عارف، انسان قبل از ورود به دنیا، امانت دار گوهر عشق بود و هر دو عارف با استناد به آیة «یّحِبّهم و یُحِبونَه»، آغاز عشقورزی را از جانب خداوند میدانند و عقل را در مسیر عشق و وصال سالک به معبود ناقص و ضعیف میدانند. آینه و آینهداری از دیگر مباحثی است که در مرصادالعباد و آثار غزالی مطرحشده است که روی زیبا و دلآگاه همچون آینهای است که عارف، جمال حق را در آن آینه تماشا میکند و معشوق تنها در آینة عشق و طلب عاشق میتواند کمال زیبایی خود را دریابد. تقسیمپذیری عشق از دیگر مطالبی است که بهصورت غیرمسقیم در مرصادالعباد و آثار غزالی استخراج میشود و مطالب موجود حاکی از باور این دو عارف درتقسیم عشق به اقسام مختلف است.
زهرا پارساپور
چکیده
جایگاه رفیع مولوی و شمس در ادبیات عرفانی موجب شدهاست که روایات مختلفی از حیات و اندیشه آنها شکل گیرد و در فهم زیست جهان آنها به مدد ما بیایند. در عین حال تعدد و تنوع روایتها از یک سو و پیچیدگی این دو شخصیت از سوی دیگر، نزدیک شدن به واقعیت را سخت و دشوار میسازد. در این پژوهش با مرور منابع تاریخی به ویژه با بهرهگیری از اطلاعات موجود ...
بیشتر
جایگاه رفیع مولوی و شمس در ادبیات عرفانی موجب شدهاست که روایات مختلفی از حیات و اندیشه آنها شکل گیرد و در فهم زیست جهان آنها به مدد ما بیایند. در عین حال تعدد و تنوع روایتها از یک سو و پیچیدگی این دو شخصیت از سوی دیگر، نزدیک شدن به واقعیت را سخت و دشوار میسازد. در این پژوهش با مرور منابع تاریخی به ویژه با بهرهگیری از اطلاعات موجود در مقالات شمس و مقایسه این روایتها تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی به این سؤالات پاسخ داده شود: آیا ملاقات شمس و مولوی اتفاقی بود؟ از اولین گفتگوی شمس با مولوی چه حقایقی را در مورد این دو شخصیت میتوان دریافت؟ تاثیر این ملاقات بر روی خود شمس چه بود؟ نگاه شمس به رابطه خود با مولوی چگونه است؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که نگاه شمس به اولین دیدارشان و نیز نگاه او به مولوی و نوع رابطه اش با او، با آنچه در تذکره ها، مناقبنامهها و اشعار آمده متفاوت است، همچنان که چهره شمس در مقالات از چهره افسانهای و آسمانی او در تذکره ها و حتی در آثار مولوی فاصله میگیرد. مقالات شمس چهره مولوی را از مرید و مطیعی حلقه به گوش تا مرتبه مرادِ مراد برمیکشد و چهره شمس را از مقام پیری فرازمینی به چهرهای زمینی و خاکستری مبدل میسازد.
سید محمدرضا حسینی؛ علی محمد مؤذنی
چکیده
چکیدهپژوهش حاضر به بیان دیدگاههای مشترک مولوی و ابنعربی در باب مراتب حضرت موسی (ع) در حوزۀ عرفان اسلامی میپردازد. ابنعربی و مولوی، دیدگاهها و اندیشههای مشترک فراوانی در باب این پیامبر الهی دارند و دلیل این موضوع، بنمایههای فکری مشترک آنها بهخصوص قرآن مجید، بهعنوان سرچشمه و منبع اصلی معرفت و سپس احادیث و معارف اسلامی ...
بیشتر
چکیدهپژوهش حاضر به بیان دیدگاههای مشترک مولوی و ابنعربی در باب مراتب حضرت موسی (ع) در حوزۀ عرفان اسلامی میپردازد. ابنعربی و مولوی، دیدگاهها و اندیشههای مشترک فراوانی در باب این پیامبر الهی دارند و دلیل این موضوع، بنمایههای فکری مشترک آنها بهخصوص قرآن مجید، بهعنوان سرچشمه و منبع اصلی معرفت و سپس احادیث و معارف اسلامی و تقریرات و تعلیمات عرفای سلف بوده است. بنابراین هر دو عارف به تعاریفی جامع در رابطه با جایگاه موسی در نظام آفرینش پرداختهاند. در این نوشتار با روشی توصیفی_تحلیلی به بیان و تطبیق مبانی اندیشههای مولوی و ابنعربی در باب مراتب و جایگاه وجودی موسی، با تمثیلات همانندی از سوی ایشان با پنج محورِ: الف: خلوص و علوّ موسی، ب: مرتبۀ تکلیم، ج: قتل طفلان بنی اسرائیل به دستور فرعون، د: جدال و غلبۀ معجزات موسی بر سحر فرعون، ص: ایمان فرعون در لحظات مرگ، ازنظر ابنعربی و مولوی، پرداختهایم، بدون آن که تأثیرپذیری آنها از یکدیگر، محل بحث و گفتگو باشد و پس از تجزیه و تحلیل دادهها و تطبیقِ مفاهیم و مؤلفههای نسبتاً مشترک، به نتایج مقتضی دست یازیدهایم.
شیرزاد طایفی؛ عاطفه شاهسوند
چکیده
از آنجا که زبان عرفان، زبانی تمثیلی و رمزگونه است، گفتار عرفا در بیان مشاهدات و مکاشفات خود در حالات خاص روحانی، شطحآمیز جلوه میکند؛ از این رو شطحیات، ارتباط تنگاتنگی با اسرار الهی دارد؛ چنانکه میتواند منعکس کنندۀ بنیان تفکرات شخصی یک عارف در مراتب بالای عرفانی باشد. در این عرصه، عطّار نیشابوری، شاعر عارفی است که در مکتب وی، ...
بیشتر
از آنجا که زبان عرفان، زبانی تمثیلی و رمزگونه است، گفتار عرفا در بیان مشاهدات و مکاشفات خود در حالات خاص روحانی، شطحآمیز جلوه میکند؛ از این رو شطحیات، ارتباط تنگاتنگی با اسرار الهی دارد؛ چنانکه میتواند منعکس کنندۀ بنیان تفکرات شخصی یک عارف در مراتب بالای عرفانی باشد. در این عرصه، عطّار نیشابوری، شاعر عارفی است که در مکتب وی، بخش ویژهای از این شطحیات در غزلیات او راه یافته است؛ به طوری که میتوان بنیاد اندیشههای عرفانی وی را در واکاوی شطحیات غزلیات وی باز یافت. موضوع بررسی این مقاله، شطحیات در دیوان غزلیّات عطّار نیشابوری است، که در آن سعی شده به روش استقرایی- تحلیلی، شواهد برجستهای از دیوان این شاعر که مفهوم "شطح" در آنها مستتر است، مورد بررسی قرار گیرد، تا از این طریق، فلسفۀ تحلیلی نگاه عطّار دربارۀ شطح بر پایۀ بنمایههای سازندۀ آن و اهمیت نظر وی در این باره تبیین گردد و روشن شود که "شطحیات" تا چه اندازه و به چه شیوهای در "دیوان غزلیّات و قصاید عطّار نیشابوری" راه یافته است.
زهرا علی پور
چکیده
تکامل و پیشرفت معنوی که عرفا از آن به سیر و سلوک تعبیر میکنند، امری انتزاعی است. بر اساس نظریّات علوم شناختی، آنچه امکان بیان این تجارب را فراهم میکند، استفاده از طرحوارههای تصویری است. طرحوارۀ حرکتی یکی از مهمترین طرحواره های سیر و سلوک است. این پژوهش سعی دارد نحوۀ استفادۀ سنایی و قاضی از این طرحواره را بررسی و تحلیل کند. ...
بیشتر
تکامل و پیشرفت معنوی که عرفا از آن به سیر و سلوک تعبیر میکنند، امری انتزاعی است. بر اساس نظریّات علوم شناختی، آنچه امکان بیان این تجارب را فراهم میکند، استفاده از طرحوارههای تصویری است. طرحوارۀ حرکتی یکی از مهمترین طرحواره های سیر و سلوک است. این پژوهش سعی دارد نحوۀ استفادۀ سنایی و قاضی از این طرحواره را بررسی و تحلیل کند. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. واحد تحلیل، بیت و بندهایی در دو اثر است که طرحوارۀ حرکتی دارند و حدود پژوهش ما کل تمهیدات و حدیقهالحقیقه را در برمیگیرد. طرحوارهها تا حد زیادی بنیادین هستند؛ امّا تفاوت در تجارب زیسته و جهانبینی عرفا با سایر مکاتب باعث تمایز این گروه با سایر مکتبهای فکری میشود. سنایی و عینالقضات توجّه بسیاری به مقصد دارند و ارزش پدیدهها را با توجّه به نقش کارکردی آنها در وصال به خداوند میبیند. این توجّه را با ذکر شواهد در تمهیدات و حدیقه بررسی کردهایم؛ از سوی دیگر تفاوت جزئیتر در جهانبینی دو عارف باعث شدهاست، سنایی پیشرفت معنوی را با تجربه بدنمند حرکت صعودی ببیند و قاضی آن را حرکت دایرهوار. قائل شدن به خرده مقصدها تجلّی دیگری از تجارب بدنمند است. در این زمینه نیز بین دو عارف تفاوتهایی وجود دارد.
عبدالرسول فروتن
چکیده
دربارة غزلی با مطلع «دوش وقت صبحدم در چرخ پایان یافتم/ در میان دانة خشخاش سندان یافتم» منسوب به جلالالدین مولوی چند شرح به فارسی، عربی و ترکی موجود است. مفصلترین شرح شناختهشده را یوسفبن حاج حمزة ملاطی احتمالاً در شهر قیصریه و به زبان عربی نوشته و به سلطان سلیم اول عثمانی اهدا کرده است. از این شارح اطلاع چندانی در دست نیست؛ ...
بیشتر
دربارة غزلی با مطلع «دوش وقت صبحدم در چرخ پایان یافتم/ در میان دانة خشخاش سندان یافتم» منسوب به جلالالدین مولوی چند شرح به فارسی، عربی و ترکی موجود است. مفصلترین شرح شناختهشده را یوسفبن حاج حمزة ملاطی احتمالاً در شهر قیصریه و به زبان عربی نوشته و به سلطان سلیم اول عثمانی اهدا کرده است. از این شارح اطلاع چندانی در دست نیست؛ جز اینکه صوفیای از سلسلة کبرویه بوده که در نیمة دوم قرن نهم و نیمة اول قرن دهم هجری میزیسته و احتمالاً اثرش را میان سالهای 918-926ق تألیف کرده است. شیخ او سیدعبیدالله شیرازی تستری هم از مشایخ گمنامی است که در قیصریه خانقاه و مریدانی داشته است. تنها نسخة شناختهشده از این شرح با عنوان شرح غزل ملّا جلالالدین بهشمارة 1859 در کتابخانة ایاصوفیای استانبول محفوظ است. نظر به اینکه زبان متن عربی است، در تحقیقات مولویپژوهی و عرفانی به محتوای آن توجه نشده است. در این مقاله کوشیده شده ضمن معرفی یوسفبن حمزة ملاطی، وجوه اهمیت و محتوای شرح او تبیین شود. این شرح با توجه به نمادین بودن کلمات و نیز اختلاف ضبط کلمات در نسخهها با استناد به منابع متعددی نوشته شده است. از نکات جالب توجه در این اثر، حرکتگذاری کامل کلمات به شیوة عربی است و نشان میدهد یک فرد احتمالاً ترکنژاد در قلمرو عثمانی در قرن دهم این ابیات را چگونه میخوانده است. برخی از منابع مذکور در این شرح مانند رسالة اسحاق ختلانی در تاریخ ادب فارسی گمنام ماندهاند.
حسینعلی قبادی؛ امیر مرادی؛ سعید بزرگ بیگدلی
چکیده
هر یک از فلاسفۀ دینی و عرفانپژوهان بر اساس دیدگاه خود، مختصّاتی برای تجربۀ عرفانی برشمردهاند. والتر استیس در کتاب «عرفان و فلسفه» هفت ویژگی اساسیِ بینش وحدانی یا آگاهی وحدتنگر، بیزمانی-بیمکانی، احساس عینیت یا واقعیت، احساس تیمّن و صلح و صفا، احساس امری قدسی و حرمتدار و الوهی، متناقضنمایی، و بیانناپذیری را برای ...
بیشتر
هر یک از فلاسفۀ دینی و عرفانپژوهان بر اساس دیدگاه خود، مختصّاتی برای تجربۀ عرفانی برشمردهاند. والتر استیس در کتاب «عرفان و فلسفه» هفت ویژگی اساسیِ بینش وحدانی یا آگاهی وحدتنگر، بیزمانی-بیمکانی، احساس عینیت یا واقعیت، احساس تیمّن و صلح و صفا، احساس امری قدسی و حرمتدار و الوهی، متناقضنمایی، و بیانناپذیری را برای تجربۀ عرفانی ذکر میکند. دیوان شمس، نمودهایی از تجربیات عرفانی آفاقی و انفسی مولوی را در بر دارد. تجربیات آفاقی مولوی در قالب داستانوارهها و بهاریههای عرفانی، تحوّلات و دیگرشدگیها، حماسههای عرفانی، و مواجهات شگفت نمود دارد و در تجربیات انفسی که به واقع، خداوند از زبان مولوی سخن میگوید، مقولاتی چون تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت، ضرورت بازشناسی خویشتن، و شوق و بخشایش قابل مشاهده است. تحلیل و تبیین غزلهای هر دسته، مستلزم آگاهی از مبانی نظری عرفان، توجّه به ساختار غزل و همچنین اشراف به منظومۀ ذهنی شاعر است. در این پژوهش که با استفاده از چارچوب نظری هرمنوتیک گادامر صورت پذیرفته، یکی از داستانوارههای عرفانی مولوی مورد بررسی قرار گرفته که مولوی در آن با استفاده از رمزواژۀ «دزد»، نمودهای یکی از تجارب آفاقی خویش را بیان میکند. پژوهش حاضر، ضمن رمزگشایی غزل، با استفاده از دیگر غزلیات دیوان شمس، تمامی ویژگیهای مدّ نظر استیس برای تجربۀ عرفانی را در آن مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. همچنین برخی دیگر از ویژگیهای تجربۀ عرفانی همچون برخورداری از کیفیت معرفتی و انفعالی بودن نیز که پژوهشگرانی به جز استیس بدانها پرداختهاند و غزل مدّ نظر از آنها برخوردار است، تببین و واکاوی شدهاند.
زهراالسادات قریشی
چکیده
چکیدهآثار بزرگ ادبی- عرفانی جهان معمولا آیینهای هستند تصویرگر یک اصل و بازگوکنندهی یک مفهوم در لباسی متفاوت؛ چرا که عارفان سخنگوی دلهایی هستند که رو به اصل خویش دارند و این جاست که سخن جهانی شده و مغایرتی با هم در مغز و معنا نمییابد. هدف این پژوهش، یافتن نشانههای نظریهی مُثُل و مفهوم سایهوار بودن مخلوقات در بیان و اندیشهی ...
بیشتر
چکیدهآثار بزرگ ادبی- عرفانی جهان معمولا آیینهای هستند تصویرگر یک اصل و بازگوکنندهی یک مفهوم در لباسی متفاوت؛ چرا که عارفان سخنگوی دلهایی هستند که رو به اصل خویش دارند و این جاست که سخن جهانی شده و مغایرتی با هم در مغز و معنا نمییابد. هدف این پژوهش، یافتن نشانههای نظریهی مُثُل و مفهوم سایهوار بودن مخلوقات در بیان و اندیشهی مولانا جلالالدین بلخی و جرالد منلی هاپکینز، شاعر عارف قرن نوزدهم انگلیس است. در این راستا مبنای کار، غزل مولانا و مجموعه اشعار هاپکینز و تحلیل اشعار این دو برای یافتن وجوه پیوند دو اندیشه در این حیطه است. برآیند مطلب آن است که هر دو به شکلی نمادین یا صریح از این مطلب سخن گفتهاند؛ مولانا به شکلی متنوعتر و گستردهتر و هاپکینز به شکلی موجز. از حیث شیوهی بیان هرچند این دو با هم متفاوتند؛ هر دو طبیعت و عناصر آن را بهترین دستاویز برای پرداختن به این موضوع یافتهاند. همچنین این موضوع در اندیشهی هر دو شاعر با مفاهیمی چون تجلی، جان هستی، جهان آرمانی، زیبایی و تابعیت امور این جهانی از عالم بالا همراه میشود که با نظریهی مُثُل کاملا در پیوند بوده و این دو اندیشه را در این حیطه به یکدیگر پیوند میزند و البته هدف دیگر این پژوهش، شناساندن هاپکینز و اندیشهی فلسفی و عرفانی وی به عنوان شاعری ناشناخته در ایران است که جز تعداد انگشتشماری از ترجمه اشعار وی که در کتاب تاریخ ادبیات انگلیس آمده است، بیشتر اشعار و تمام آثار وی هنوز ترجمه نشدهاند.
سمانه منصوری
چکیده
با نگاهی به آثار برجستۀ حوزۀ ادبیات عرفانی، تفاوتهای عمدهای را در بهکارگیری اصطلاحات مربوط به این نوع ادبی، شاهد هستیم. اگر قبض و بسط را از احوال عرفانی بدانیم که همواره در مسیر سیر و سلوک در کنار هم عارف را تحت تأثیر خود قرار میدهند، این مفهوم میتواند در آثار عرفانی، نمودهای متفاوتی داشته باشد که پژوهش حاضر با روش توصیفی- ...
بیشتر
با نگاهی به آثار برجستۀ حوزۀ ادبیات عرفانی، تفاوتهای عمدهای را در بهکارگیری اصطلاحات مربوط به این نوع ادبی، شاهد هستیم. اگر قبض و بسط را از احوال عرفانی بدانیم که همواره در مسیر سیر و سلوک در کنار هم عارف را تحت تأثیر خود قرار میدهند، این مفهوم میتواند در آثار عرفانی، نمودهای متفاوتی داشته باشد که پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در پی بیان تفاوتها و سیر تحول این مفهوم با پردهبرداشتن از انفعالات درونی عرفا، تأثیر هرکدام از انفعالات بر آثار و بالطبع تأثیر نوع نگرش آنان بر این مفاهیم را بهصورت جزئیتر مورد بررسی قرار میدهد؛ بهصورتی که با بررسی متوالی این آثار به این مسأله رهنمون میشویم که هر کدام از عارفان مورد بحث، نمایندۀ مرحلهای از مراحل سیر و سلوک عرفانی- شریعت (سنایی)، طریقت (عطار)، حقیقت (مولوی)- بهحساب میآیند و این مفاهیم در هر عارفی بسته به ظرفیت وجودی و تجاربش، رنگ متفاوتی بهخود میگیرد.
بتول واعظ؛ عطیه سادات نصری
چکیده
نظریات نقد ادبی خوانندهمحور، عمدتاً بر این باورند که معنا چیز ثابتی نیست که در ذهن نویسنده یا در خود متن پنهان شده باشد، بلکه معنا در تعامل خواننده با متن شکل میگیرد. این مقاله براساس مؤلفههای نظریة زیبایی شناسی دریافت هانس روبرت یاوس و ولفگانگ آیزر تدوین شده است. در این پژوهش، هفت شرح از شروح مثنوی برای تحلیل انتخاب شده است و ...
بیشتر
نظریات نقد ادبی خوانندهمحور، عمدتاً بر این باورند که معنا چیز ثابتی نیست که در ذهن نویسنده یا در خود متن پنهان شده باشد، بلکه معنا در تعامل خواننده با متن شکل میگیرد. این مقاله براساس مؤلفههای نظریة زیبایی شناسی دریافت هانس روبرت یاوس و ولفگانگ آیزر تدوین شده است. در این پژوهش، هفت شرح از شروح مثنوی برای تحلیل انتخاب شده است و علاوه بر نینامه، سه داستان از دفتر اول مثنوی(پادشاه و کنیزک، شیر و نخچیران و پادشاه جهود)، از منظر زیبایی شناسی دریافت، بررسی شدهاند. پرسش اصلی مقاله این است که نظر شارحان مختلف در باب مضمون اصلی این داستانها، متأثر از چه مؤلفههایی از افق انتظارات آنها بودهاست؟ یافتههای مقالة حاضر که براساس روش توصیفیـ تحلیلی و مطالعة اسنادی (کتابخانهای) و بررسی 200 بیت منتخب صورت گرفته است، نشان میدهد که هرشارح، متأثر از افق انتظار اجتماعی و ادبی خود، معنایی را برای ابیات مثنوی برساختهاست.