نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی

چکیده

جایگاه رفیع مولوی و شمس در ادبیات عرفانی موجب شده‌است که روایات مختلفی از حیات و اندیشه آنها شکل گیرد و در فهم زیست جهان آنها به مدد ما بیایند. در عین حال تعدد و تنوع روایتها از یک سو و پیچیدگی این دو شخصیت از سوی دیگر، نزدیک شدن به واقعیت را سخت و دشوار می‌سازد. در این پژوهش با مرور منابع تاریخی به ویژه با بهره‌گیری از اطلاعات موجود در مقالات شمس و مقایسه این روایتها تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی به این سؤالات پاسخ داده شود: آیا ملاقات شمس و مولوی اتفاقی بود؟ از اولین گفتگوی شمس با مولوی چه حقایقی را در مورد این دو شخصیت می‌توان دریافت؟ تاثیر این ملاقات بر روی خود شمس چه بود؟ نگاه شمس به رابطه خود با مولوی چگونه است؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که نگاه شمس به اولین دیدارشان و نیز نگاه او به مولوی و نوع رابطه اش با او، با آنچه در تذکره ‌ها، مناقب‌نامه‌ها و اشعار آمده متفاوت است، همچنان که چهره شمس در مقالات از چهره افسانه‌ای و آسمانی او در تذکره ها و حتی در آثار مولوی فاصله می‌گیرد. مقالات شمس چهره مولوی را از مرید و مطیعی حلقه به گوش تا مرتبه مرادِ مراد برمی‌کشد و چهره شمس را از مقام پیری فرازمینی به چهره‌ای زمینی و خاکستری مبدل می‌سازد.

کلیدواژه‌ها