متون نظم و نثر عرفانی
حسین آریان؛ علی اکبر افراسیاب پور
چکیده
ابوسعید ابوالخیر(متوفی440ق) عارف برجستۀ مکتب سکر خراسانی است که مبنای جدیدی در سلوک عرفانی خود به طور ابتکاری تدوین میسازد و آن، اصالت دادن به شادی و نشاط است یعنی در طراحی عرفان نظری و عملی خود از هستی شناسی آغاز میکند که حضور حق جایی برای غیر نگذاشته است و در چنین حضوری غیر از شادی و شادمانی سزاوار نخواهد بود و انسان در پناه حق از ...
بیشتر
ابوسعید ابوالخیر(متوفی440ق) عارف برجستۀ مکتب سکر خراسانی است که مبنای جدیدی در سلوک عرفانی خود به طور ابتکاری تدوین میسازد و آن، اصالت دادن به شادی و نشاط است یعنی در طراحی عرفان نظری و عملی خود از هستی شناسی آغاز میکند که حضور حق جایی برای غیر نگذاشته است و در چنین حضوری غیر از شادی و شادمانی سزاوار نخواهد بود و انسان در پناه حق از شادمانی در پوست خود نخواهد گنجید و باید از همین وجد و شور، نیرویی معنوی برای تقرب به خدا ایجاد کرد. در این مقاله با روش تحلیل منطقی و با استناد به منابع اولیه موارد اثبات دیدگاه ابتکاری ابوسعید دربارۀ شادی، تحلیل و مستندسازی شده است و نتیجه گرفته میشود که از شادی هم میتوان به عنوان وسیلهای مناسب برای سیر و سلوک عرفانی بهره گرفت و رسالت عرفان که آرامشبخشی و خوشبینی و امیدبخشی باشد در چنین عرفانی قابل وصول خواهد بود. ترنم شاعرانه، سماع و رقص در چنین دیدگاهی ضرورت پیدا میکند
متون نظم و نثر عرفانی
اله یار افراخته
چکیده
چکیده:تحلیل صحیح تجربه های عرفانی میسر نمی شود، مگر با شناخت زبان عرفان و آشنایی با شیوه های بیان تجربه های عرفانی. تجربه عرفانی، نوعی تجربه روحانی است که آن را آگاهی بدون واسطه از طریق ارداک شهودی می دانند و این آگاهی با عقل یا اراده ی فرد و جامعه به دست نمی آید، بلکه مستقیم و بدون واسطه این امور صورت می گیرد. عین القضات برای بیان تجربه ...
بیشتر
چکیده:تحلیل صحیح تجربه های عرفانی میسر نمی شود، مگر با شناخت زبان عرفان و آشنایی با شیوه های بیان تجربه های عرفانی. تجربه عرفانی، نوعی تجربه روحانی است که آن را آگاهی بدون واسطه از طریق ارداک شهودی می دانند و این آگاهی با عقل یا اراده ی فرد و جامعه به دست نمی آید، بلکه مستقیم و بدون واسطه این امور صورت می گیرد. عین القضات برای بیان تجربه های خویش از هردو زبان عبارت و اشارت استفاده کرده است اما تمایل وی به زبان اشارت که همان زبان سکر است و به آن رمز و اشارت و شطحیات گفته می شود، بیشتر است. در این مقاله سعی شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی ویژگی های تجربیات عرفانی عین القضات ازجمله: تردید ناپذیری، بیان ناپذیری، تجزیه ناپذیری، واسطه ناپذیری، اطلاق ناپذیری و... با ذکر شواهد و مثال مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. همچنین نشان دادیم که عین القضات چگونه توانسته است با شیوه ها و شگردهای به خصوصی زبان عرفان خویش را در سطوح مختلفی ازجمله: سطح استدلالی، سطح استنادی، سطح تناقضی و سطح محاکاتی و رمزی،تبیین نماید و به تصویر بکشد. تحلیل ها و یافته ها حاکی از آن است که وی بیشتر از سطح تناقضی و محاکاتی یا رمزی بهره برده است. زیرا زبان عرفان بیشتر زبانی رمزی، اشاری و تناقضی است که با رمز و حکایت و تمثیل باید بیان گردد تا تاثیر گذار باشد.
متون نظم و نثر عرفانی
شراره تاجمیر ریاحی؛ نجف جوکار
چکیده
عبدالرحمان چشتی بن عبدالرسول بن قاسم بن شاه چشتی یکی از عارفان سلسلۀ چشتیه است که در تذکرهها و متون عرفانی نامی از او دیده نمیشود. نخستینبار استاد دکتر توفیق سبحانی در کتاب نگاهی به تاریخ ادب فارسی در هند به آثار وی چون مرآت الاسرار، مرآت مداری، مرآت الحقایق، مرآت مسعودی، اوراد چشتیه و نفس رحمانی اشاره کرده است. مشهورترین کتاب ...
بیشتر
عبدالرحمان چشتی بن عبدالرسول بن قاسم بن شاه چشتی یکی از عارفان سلسلۀ چشتیه است که در تذکرهها و متون عرفانی نامی از او دیده نمیشود. نخستینبار استاد دکتر توفیق سبحانی در کتاب نگاهی به تاریخ ادب فارسی در هند به آثار وی چون مرآت الاسرار، مرآت مداری، مرآت الحقایق، مرآت مسعودی، اوراد چشتیه و نفس رحمانی اشاره کرده است. مشهورترین کتاب او مرآت الاسرار است که تا کنون تصحیح نشده است. این اثر آگاهیهای ارزشمندی درباره سلسلۀ چشتیه و عارفان فارسی سرای شبه قاره هند به دست میدهد که در ایران اطلاعات زیادی از آنها در دست نیست. علیرغم اهمیت این نسخه، پژوهشهای پیشین دربارۀ یکی بودن مرآت الاسرار و مرآت مسعودی، سال نگارش و سبک نثر آن سکوت کردهاند. این پژوهش با رویکرد کتابخانهای به بررسی متن میپردازد و ثابت میکند که نثر متن متعلق به دورۀ صفویه، بینابین و زمان نگارش آن، سال ۱۰۴۵ تا ۱۰۶۵ه.ق. است.
نقد ادبی و متون عرفانی
هومن رشیدی؛ محمدحسن حسن زاده نیری
چکیده
مقولۀ «تأویل» یا «هرمنوتیک» از شیوههای متداول قدیمی در خوانش متون، به ویژه متون مقدس بوده است. عرفا و صوفیه کمکم نگاه تأویلی خود را از حوزۀ آیات قرآن و احادیث فراتر بردهاند و به تأویل سایر پدیدهها و وقایع روزمرۀ طبیعی نیز پرداختهاند. ما در این مقاله تلاش کردهایم تا با کاوش در سه اثر مهمّ عرفانی رسالۀ قشیریه، اسرارالتوحید ...
بیشتر
مقولۀ «تأویل» یا «هرمنوتیک» از شیوههای متداول قدیمی در خوانش متون، به ویژه متون مقدس بوده است. عرفا و صوفیه کمکم نگاه تأویلی خود را از حوزۀ آیات قرآن و احادیث فراتر بردهاند و به تأویل سایر پدیدهها و وقایع روزمرۀ طبیعی نیز پرداختهاند. ما در این مقاله تلاش کردهایم تا با کاوش در سه اثر مهمّ عرفانی رسالۀ قشیریه، اسرارالتوحید و تذکرةالاولیا، به بررسی آن بخش از تأویلات عرفا از امور غیر قدسی بپردازیم که عارف انواع رخدادهای طبیعی و وقایع روزمره را از حالت طبیعی و نظامهای قراردادی متعارف خود خارج میکند و به وضع معنایی جدید مطابق با جهانبینی عرفانی خود میپردازد. برای تبیین هر چه بهتر تاویلات عرفا از آرای هرمنوتیکی مدرن غربی که نقش مهمی را برای فهمنده قائل است، نیز استفاده کردهایم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که عارف درصدد انطباق همۀ امور و وقایع طبیعی با اندیشههای عرفانی و جهان فکری خود است و مدام در پی یافتن بهانهای برای رفتن از جهان شهود به عالم غیب است .این تداعیها تأویلی به صورتهای گوناگون بلاغی همچون ایهام، اسلوب الحکیم، ایهام دوگانه-خوانی، ایهام تبادر، تشبیه و مجاز رخ مینماید و صوفی با این شیوهها به توسع تجارب روحی و عرفانی خویش میپردازد.
متون نظم و نثر عرفانی
مهین دایی چین؛ وحید علی بیگی
چکیده
نعمت اللهیه یکی از طریقتهای عرفانی است که با شاه نعمتالله ولی شکل گرفت و شاعران و نویسندگان زیادی را به سوی خود جذب کرد؛ به طوری که آثار آن در تفکرات و نوشتههای آنان مشهود است. یکی از شاعرانی که به این طریقت گرایش پیدا کرد، نصرت اردبیلی است. وی با بهرهگیری از طریقت مذکور، انواع تجلی را در اشعارش نمایان میسازد که در این راستا، ...
بیشتر
نعمت اللهیه یکی از طریقتهای عرفانی است که با شاه نعمتالله ولی شکل گرفت و شاعران و نویسندگان زیادی را به سوی خود جذب کرد؛ به طوری که آثار آن در تفکرات و نوشتههای آنان مشهود است. یکی از شاعرانی که به این طریقت گرایش پیدا کرد، نصرت اردبیلی است. وی با بهرهگیری از طریقت مذکور، انواع تجلی را در اشعارش نمایان میسازد که در این راستا، تجلی جلالی و جمالی خداوند را در آثار زیبارویان زمینی جستجو میکند که این امر در طریقت نعمت اللهیه نیز مشهود است. وی با استناد به طریقت مذکور، به بررسی انواع قُرب در اشعارش میپردازد که در این مسیر، شناخت قرب نوافل و فرائض از نمود بارزتری برخوردار است. نصرت اردبیلی برای اولیاء نیز ارزش خاصی قائل است، زیرا اهمیت و جایگاه آنان را در طریقت مورد بحث به خوبی درک نموده است و بارها از آنان با عنوان اهل ذکر یاد میکند و ویژگیهای آنان را به خوبی مورد تمجید قرار داده است. وی در مبحثی دیگر، توحید، اتحاد و عینیت را از طریقت نعمت اللهیه استخراج نموده و آن را در اشعارش به کار میبرد که در این راستا، اتحاد ذاکر و مذکور و حب و محبوب بسیار بارزتر است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی اشعار نصرت اردبیلی به انجام رسیده تا اثرپذیری نگرش او را در طریقت نعمت اللهیه برای مخاطبان به اثبات برسانیم.
متون نظم و نثر عرفانی
محبوبه سید صالحی؛ زهرا پارساپور؛ یدالله رفیعی
چکیده
یکی از بنیادیترین عوامل اختلاف صوفیه دربارۀ عشق و محبت به اختلاف رویکردهای سکری و صحوی بازمیگردد. این دو رویکرد تأثیر عمیقی در شکلگیری برخی از مفاهیم و اصطلاحات و گسترش معنایی آنها در تصوف داشته است. هر کدام از این دو گروه متناسب با فضای فکری خود مؤلفههایی را در تعاریف عشق و محبت لحاظ کردهاند. در این مقاله که به روش توصیفی – ...
بیشتر
یکی از بنیادیترین عوامل اختلاف صوفیه دربارۀ عشق و محبت به اختلاف رویکردهای سکری و صحوی بازمیگردد. این دو رویکرد تأثیر عمیقی در شکلگیری برخی از مفاهیم و اصطلاحات و گسترش معنایی آنها در تصوف داشته است. هر کدام از این دو گروه متناسب با فضای فکری خود مؤلفههایی را در تعاریف عشق و محبت لحاظ کردهاند. در این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است پس از استخراج تعاریف عشق و محبت از متون عرفانی تا قرن هفتم، مؤلفههای مهم ذکر شده شناسایی و سپس با توجه به اندیشههای صحوی یا سکری مستخرج از آنها، گونه شناسی صورت گرفته است. بر این اساس دو گونۀ کلی در تعاریف صوفیه از عشق و محبت میتوان ملاحظه نمود. نخست تعاریفی که با زبان شاعرانه بیان شده و صوفی با بهرهگیری از بلاغت، اشاراتی به احوالات عاشقانه و تاثیر عشق بر سالک دارند که غالباً متعلق به اهل سکر است. گونۀ کلی دوم عباراتی است که صوفیه با بهرهگیری از مؤلفهها و اصطلاحات عرفانی دیدگاه نظری خود را در این باب بیان میکنند که به سه زیرگونه تقسیم میشوند. در زیرگونۀ نخست که به اهل صحو اختصاص دارد مؤلفههای مستخرج با مجاهدت و اکتساب مرتبط هستند. در زیرگونۀ دوم که به اهل سکر تعلق دارد مؤلفههایی چون محو ، فنا و وجود مشاهده میشود. اما گونۀ سوم حاوی مؤلفههایی است که لفظ آن در تعریف متعلق به اهل سکر و صحو مشترک است اما مدلول آنها فرق میکند به گونهای که با فضای فکری دو مکتب هماهنگ است.
متون عرفانی و تحقیقات میان رشتهای و کاربردی
شیرزاد طایفی؛ توحید شالچیان ناظر
چکیده
از مفاهیمی که در متون عرفانی، بهویژه در اندیشه و آثار مولوی جایگاه مهمی دارد، درد و رنج است. نیز باید اذعان داشت که در دانش روانکاوی و در اندیشههای ژاک لکان به دو مفهوم مذکور توجه ویژهای شده است. لکان توانست با بازخوانی آرای فروید، تقریر نوینی از مفهوم فراسوی اصل لذت داشته باشد که با نام ژوئیسانس شناخته میشود. در این پژوهش کوشیدهایم ...
بیشتر
از مفاهیمی که در متون عرفانی، بهویژه در اندیشه و آثار مولوی جایگاه مهمی دارد، درد و رنج است. نیز باید اذعان داشت که در دانش روانکاوی و در اندیشههای ژاک لکان به دو مفهوم مذکور توجه ویژهای شده است. لکان توانست با بازخوانی آرای فروید، تقریر نوینی از مفهوم فراسوی اصل لذت داشته باشد که با نام ژوئیسانس شناخته میشود. در این پژوهش کوشیدهایم مفهوم رنج و درد را در اندیشۀ مولوی با نظرداشت مفهوم ژوئیسانس بهشیوۀ لکانی بازخوانی و نسبت بین ژوئیسانس و فالوس را با تکیه بر سالک بهمثابۀ سوژۀ رواننژند و مولوی در جایگاه پیر یا مرشد بهمنزلۀ سوژۀ مراقب و حضرت حق بهمنزلۀ دیگری بازنمایی کنیم. این پژوهش به شیوۀ تحلیل کیفی انجام شده است و با توجه به قراین بهدستآمده، نشان دادهایم نخست اینکه، سالک باید نفس خود را بهمثابۀ اگوی بیگانهکننده شناسایی کند. دوم اینکه ژوئیسانس درد توأم با لذتی است که بهصورت سیمپتوم ظاهر میشود. بستر بروز چنین تجربهای شطحیات سالک و حیرت همراه با سکوت وی است. سوم اینکه گفتمان عرفانی بازنماییکنندۀ گفتمان ارباب است؛ زیرا سالک در این گفتمان ملزم به اطاعت از میل دیگری است. چهارم اینکه سالک بهعنوان سوژۀ رواننژند و مولوی در جایگاه پیر بهمنزلۀ سوژۀ مراقباند.
متون عرفانی و تحقیقات میان رشتهای و کاربردی
زهرا علی پور
چکیده
بر اساس نظریّات زبانشناسان شناختگرا، آنچه امکان بیان تجارب انتزاعی را فراهم میآورد، تجارب بدنمندی است که از آنها به «طرحوارههای تصویری» تعبیر میشود. با وجود آن که این مقولات بسیار پایهای هستند، تفاوت در تجارب زیسته باعث میشود افراد طرحوارهها را به شکلهای متفاوتی به کار ببرند. سنایی و عینالقضات همدانی ...
بیشتر
بر اساس نظریّات زبانشناسان شناختگرا، آنچه امکان بیان تجارب انتزاعی را فراهم میآورد، تجارب بدنمندی است که از آنها به «طرحوارههای تصویری» تعبیر میشود. با وجود آن که این مقولات بسیار پایهای هستند، تفاوت در تجارب زیسته باعث میشود افراد طرحوارهها را به شکلهای متفاوتی به کار ببرند. سنایی و عینالقضات همدانی دو عارف هستند که در زمانی نزدیک به هم میزیستهاند؛ یکی در مرکز ایران و دیگری درخراسان. یکی به عرفان عابدانه گرایش دارد و دیگری عرفانی عاشقانه دارد. با این اوصاف طرحوارههایی که این دو در مورد سیر و سلوک به کار میبرند، چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟ در این پژوهش قصد داریم با بررسی طرحوارههای حجمی، شباهتها و تفاوتهای دو عارف را در کاربرد این طرحواره تبیین کنیم. پیکرۀ متنی این پژوهش حدیقهالحقیقه سنایی و تمهیدات عینالقضات همدانی است. در این پژوهش روش تحلیل محتوای کیفی غالب است؛ اما از روشهای آماری نیز بهره گرفتهایم. در این پژوهش به این پرادختهایم که در دو اثر چه چیزهایی ظرف هستند، مظروف این ظرفها چیست و چه تفاوتها و شباهتهایی در این موارد دارند. یافتهها ما نشان میدهد غلبۀ بعد معرفتی و تندروتر بودن عقاید عینالقضات بستری برای کاربرد بیشتر این طرحوارۀ حجمی در تمهیدات شدهاست. دو اثر در کاربرد این طرحواره با هم اشتراکاتی دارند که معلول گفتمان عرفانی مشترک در دو اثر است. تفاوت در جهانبینی و نوع مخاطب باعث ایجاد تفاوتهایی در کاربرد طرحواره حجمی شده است؛ برای نمونه نگاه جبرگرایانهتر در تمهیدات باعث شده قاضی از حجمهای دایرهای بهره ببرد.
مباحث تطبیقی
الهه کریمی
چکیده
ابنعربی بر تصوف اسلامی تأثیری کممانند داشت. تلاشهای وی برای تدوین مبانی عرفان نظری، تأثیری ماندگار بر عرفان اسلامی و ایرانی نهاد و صوفیان متعددی دنباله کار او را گرفتند. مانند ملاصدرا، فخرالدین عراقی، سیدحیدرآملی و دیگران. تاکنون درباره تأثیر اندیشههای ابنعربی بر تعدادی از صوفیان ایرانی پژوهشهایی صورت گرفته اما توجه ...
بیشتر
ابنعربی بر تصوف اسلامی تأثیری کممانند داشت. تلاشهای وی برای تدوین مبانی عرفان نظری، تأثیری ماندگار بر عرفان اسلامی و ایرانی نهاد و صوفیان متعددی دنباله کار او را گرفتند. مانند ملاصدرا، فخرالدین عراقی، سیدحیدرآملی و دیگران. تاکنون درباره تأثیر اندیشههای ابنعربی بر تعدادی از صوفیان ایرانی پژوهشهایی صورت گرفته اما توجه لازم به تأثیر او بر افکار و آثار شاه نعمتالله ولی نشده است. در پژوهش حاضر که به شیوه مطالعه بنیادی و بر اساس منابع کتابخانهای انجام شده است، تلاش بر این است که بازتاب اندیشههای وی در قصاید شاه نعمتالله تبیین گردد. پس از مطالعه کلیه قصاید شاه نعمتالله و تطبیق مضامین آنها با اندیشهها و افکار ابنعربی که در خلال آثار خود، پیروانش و پژوهشگران معاصر بازتاب یافته است، محققین به این نتیجه رسیدند که ابنعربی بر افکار و اندیشههای شاه نعمتالله ولی به عنوان سرسلسلهی عرفان شیعی اثر گذارده است که انتقال آنها توسط پیروان شاه نعمتالله ولی به شبه قاره و ترکستان صورت گرفته است. افزون بر آن، تلاش امثال شاه نعمتالله ولی، زمینه بالش اندیشههای ابنعربی در جهان تشیع و حتی تسنن را مهیا ساخته است.
متون عرفانی و تحقیقات میان رشتهای و کاربردی
سوسن موسایی؛ جهانگیر صفری؛ ابراهیم ظاهری
چکیده
استعارة «انسان انگاری» از دیدگاه لیکاف و جانسون، به معنای اختصاص دادن برخی از جنبههای وجودی انسان (حوزة مقصد) به مفاهیم ذهنی و اشیا بیجان (حوزة مبدا) است.اهمیت این نوع استعاره، در این است که انسان، میتواند با قالبی انسانی بخشیدن به مفاهیم انتزاعی، به درک و پذیرش بهتر آنها کمک کند.هدف دراین پژوهش نیز بررسی مقایسهای انسانانگاری ...
بیشتر
استعارة «انسان انگاری» از دیدگاه لیکاف و جانسون، به معنای اختصاص دادن برخی از جنبههای وجودی انسان (حوزة مقصد) به مفاهیم ذهنی و اشیا بیجان (حوزة مبدا) است.اهمیت این نوع استعاره، در این است که انسان، میتواند با قالبی انسانی بخشیدن به مفاهیم انتزاعی، به درک و پذیرش بهتر آنها کمک کند.هدف دراین پژوهش نیز بررسی مقایسهای انسانانگاری مرگ در حدیقهالحقیقهومثنویمعنوی، بر مبنای دیدگاه لیکاف و جانسون و با روش اسنادی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد انسانانگاری مرگ در این دو اثر،در قالب استعارة کلی «مرگ به مثابة انسانی با روابط و تعامل اجتماعی» به تصویر کشیده شده که این استعاره، خود دارای دو زیر مجموعة «مرگ به مثابۀ انسانی با رابطه و تعامل تقابلی» و «مرگ به مثابۀ انسانی با روابط و تعامل مودتآمیز» است.نتایج پژوهش نشاندهندۀ این است که در اندیشة سنایی، مرگ در رابطه و تعامل «تقابلی»، در جایگاه سرهنگ، جنگجو و قاتلی است که در پی اعمال قدرت، به سویة فرودست است و دررابطه و تعامل «مودتآمیز»،در قالب چوپان، پیر و مهمان، به «همکاری» با سایر انسانها میپردازد.دراندیشة مولانا انسانانگاری مرگ، بیشتراز نوع «تقابلی» است که در آن، مرگ به مثابة قاضی و جنگجو درتقابل با انسانهایی چون مجرم، محکوم و آگاهیگیرنده است.در نتیجه مرگ،دراندیشة سنایی،انسانی «یاریگر» و «تنبیهکننده»به مخاطب معرفی میشود؛در حالیکه از دید مولانا،مرگ انسانی اصلاحکننده و عادل است.در واقع مولانا بر اساس فضایی نظامی و خشن، رابطۀ بین انسان و مرگ را ترسیم کرده است.اما، سنایی در کنار چنین توصیفاتی، بر رابطه و تعامل از نوع صلح، همبستگی وآرامش نیز توجه داشته است.