نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانش آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی ، مشهد، ایران
چکیده
بر اساس نظریّات زبانشناسان شناختگرا، آنچه امکان بیان تجارب انتزاعی را فراهم میآورد، تجارب بدنمندی است که از آنها به «طرحوارههای تصویری» تعبیر میشود. با وجود آن که این مقولات بسیار پایهای هستند، تفاوت در تجارب زیسته باعث میشود افراد طرحوارهها را به شکلهای متفاوتی به کار ببرند. سنایی و عینالقضات همدانی دو عارف هستند که در زمانی نزدیک به هم میزیستهاند؛ یکی در مرکز ایران و دیگری درخراسان. یکی به عرفان عابدانه گرایش دارد و دیگری عرفانی عاشقانه دارد. با این اوصاف طرحوارههایی که این دو در مورد سیر و سلوک به کار میبرند، چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟ در این پژوهش قصد داریم با بررسی طرحوارههای حجمی، شباهتها و تفاوتهای دو عارف را در کاربرد این طرحواره تبیین کنیم. پیکرۀ متنی این پژوهش حدیقهالحقیقه سنایی و تمهیدات عینالقضات همدانی است. در این پژوهش روش تحلیل محتوای کیفی غالب است؛ اما از روشهای آماری نیز بهره گرفتهایم. در این پژوهش به این پرادختهایم که در دو اثر چه چیزهایی ظرف هستند، مظروف این ظرفها چیست و چه تفاوتها و شباهتهایی در این موارد دارند. یافتهها ما نشان میدهد غلبۀ بعد معرفتی و تندروتر بودن عقاید عینالقضات بستری برای کاربرد بیشتر این طرحوارۀ حجمی در تمهیدات شدهاست. دو اثر در کاربرد این طرحواره با هم اشتراکاتی دارند که معلول گفتمان عرفانی مشترک در دو اثر است. تفاوت در جهانبینی و نوع مخاطب باعث ایجاد تفاوتهایی در کاربرد طرحواره حجمی شده است؛ برای نمونه نگاه جبرگرایانهتر در تمهیدات باعث شده قاضی از حجمهای دایرهای بهره ببرد.
کلیدواژهها
موضوعات