نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علّامه طباطبائی، تهران، ایران
2 دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علّامه طباطبائی، تهران، ایران
چکیده
از مفاهیمی که در متون عرفانی، بهویژه در اندیشه و آثار مولوی جایگاه مهمی دارد، درد و رنج است. نیز باید اذعان داشت که در دانش روانکاوی و در اندیشههای ژاک لکان به دو مفهوم مذکور توجه ویژهای شده است. لکان توانست با بازخوانی آرای فروید، تقریر نوینی از مفهوم فراسوی اصل لذت داشته باشد که با نام ژوئیسانس شناخته میشود. در این پژوهش کوشیدهایم مفهوم رنج و درد را در اندیشۀ مولوی با نظرداشت مفهوم ژوئیسانس بهشیوۀ لکانی بازخوانی و نسبت بین ژوئیسانس و فالوس را با تکیه بر سالک بهمثابۀ سوژۀ رواننژند و مولوی در جایگاه پیر یا مرشد بهمنزلۀ سوژۀ مراقب و حضرت حق بهمنزلۀ دیگری بازنمایی کنیم. این پژوهش به شیوۀ تحلیل کیفی انجام شده است و با توجه به قراین بهدستآمده، نشان دادهایم نخست اینکه، سالک باید نفس خود را بهمثابۀ اگوی بیگانهکننده شناسایی کند. دوم اینکه ژوئیسانس درد توأم با لذتی است که بهصورت سیمپتوم ظاهر میشود. بستر بروز چنین تجربهای شطحیات سالک و حیرت همراه با سکوت وی است. سوم اینکه گفتمان عرفانی بازنماییکنندۀ گفتمان ارباب است؛ زیرا سالک در این گفتمان ملزم به اطاعت از میل دیگری است. چهارم اینکه سالک بهعنوان سوژۀ رواننژند و مولوی در جایگاه پیر بهمنزلۀ سوژۀ مراقباند.
کلیدواژهها
موضوعات