متون عرفانی و تحقیقات میان رشتهای و کاربردی
زهرا علی پور
چکیده
بر اساس نظریّات زبانشناسان شناختگرا، آنچه امکان بیان تجارب انتزاعی را فراهم میآورد، تجارب بدنمندی است که از آنها به «طرحوارههای تصویری» تعبیر میشود. با وجود آن که این مقولات بسیار پایهای هستند، تفاوت در تجارب زیسته باعث میشود افراد طرحوارهها را به شکلهای متفاوتی به کار ببرند. سنایی و عینالقضات همدانی ...
بیشتر
بر اساس نظریّات زبانشناسان شناختگرا، آنچه امکان بیان تجارب انتزاعی را فراهم میآورد، تجارب بدنمندی است که از آنها به «طرحوارههای تصویری» تعبیر میشود. با وجود آن که این مقولات بسیار پایهای هستند، تفاوت در تجارب زیسته باعث میشود افراد طرحوارهها را به شکلهای متفاوتی به کار ببرند. سنایی و عینالقضات همدانی دو عارف هستند که در زمانی نزدیک به هم میزیستهاند؛ یکی در مرکز ایران و دیگری درخراسان. یکی به عرفان عابدانه گرایش دارد و دیگری عرفانی عاشقانه دارد. با این اوصاف طرحوارههایی که این دو در مورد سیر و سلوک به کار میبرند، چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟ در این پژوهش قصد داریم با بررسی طرحوارههای حجمی، شباهتها و تفاوتهای دو عارف را در کاربرد این طرحواره تبیین کنیم. پیکرۀ متنی این پژوهش حدیقهالحقیقه سنایی و تمهیدات عینالقضات همدانی است. در این پژوهش روش تحلیل محتوای کیفی غالب است؛ اما از روشهای آماری نیز بهره گرفتهایم. در این پژوهش به این پرادختهایم که در دو اثر چه چیزهایی ظرف هستند، مظروف این ظرفها چیست و چه تفاوتها و شباهتهایی در این موارد دارند. یافتهها ما نشان میدهد غلبۀ بعد معرفتی و تندروتر بودن عقاید عینالقضات بستری برای کاربرد بیشتر این طرحوارۀ حجمی در تمهیدات شدهاست. دو اثر در کاربرد این طرحواره با هم اشتراکاتی دارند که معلول گفتمان عرفانی مشترک در دو اثر است. تفاوت در جهانبینی و نوع مخاطب باعث ایجاد تفاوتهایی در کاربرد طرحواره حجمی شده است؛ برای نمونه نگاه جبرگرایانهتر در تمهیدات باعث شده قاضی از حجمهای دایرهای بهره ببرد.
زهرا علی پور
چکیده
تکامل و پیشرفت معنوی که عرفا از آن به سیر و سلوک تعبیر میکنند، امری انتزاعی است. بر اساس نظریّات علوم شناختی، آنچه امکان بیان این تجارب را فراهم میکند، استفاده از طرحوارههای تصویری است. طرحوارۀ حرکتی یکی از مهمترین طرحواره های سیر و سلوک است. این پژوهش سعی دارد نحوۀ استفادۀ سنایی و قاضی از این طرحواره را بررسی و تحلیل کند. ...
بیشتر
تکامل و پیشرفت معنوی که عرفا از آن به سیر و سلوک تعبیر میکنند، امری انتزاعی است. بر اساس نظریّات علوم شناختی، آنچه امکان بیان این تجارب را فراهم میکند، استفاده از طرحوارههای تصویری است. طرحوارۀ حرکتی یکی از مهمترین طرحواره های سیر و سلوک است. این پژوهش سعی دارد نحوۀ استفادۀ سنایی و قاضی از این طرحواره را بررسی و تحلیل کند. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. واحد تحلیل، بیت و بندهایی در دو اثر است که طرحوارۀ حرکتی دارند و حدود پژوهش ما کل تمهیدات و حدیقهالحقیقه را در برمیگیرد. طرحوارهها تا حد زیادی بنیادین هستند؛ امّا تفاوت در تجارب زیسته و جهانبینی عرفا با سایر مکاتب باعث تمایز این گروه با سایر مکتبهای فکری میشود. سنایی و عینالقضات توجّه بسیاری به مقصد دارند و ارزش پدیدهها را با توجّه به نقش کارکردی آنها در وصال به خداوند میبیند. این توجّه را با ذکر شواهد در تمهیدات و حدیقه بررسی کردهایم؛ از سوی دیگر تفاوت جزئیتر در جهانبینی دو عارف باعث شدهاست، سنایی پیشرفت معنوی را با تجربه بدنمند حرکت صعودی ببیند و قاضی آن را حرکت دایرهوار. قائل شدن به خرده مقصدها تجلّی دیگری از تجارب بدنمند است. در این زمینه نیز بین دو عارف تفاوتهایی وجود دارد.