نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری دانشگاه قم، قم، ایران

چکیده

چکیده:
حکیم ابوالقاسم فردوسی وحکیم نظامی گنجوی از مثنوی سرایانی که با دانش درست به مبانی معرفت دینی و حکمی ، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل، با زبان منظوم به شیوایی و هنرمندی و تدقیق، اشعار بلندی را سروده اند؛ اشعاری که گاه در نهایت ایهام و ابهام تنها نصیب تیزبینان حکمت می شود و اشعاری که به صراحت و شفافیت از جهان بینی توحیدی حکایت دارد. هر دو حکیم اگرچه در خصوص یگانه انگاری هستی ابیات بی شماری از خود بجای نگذاشتند اما درعین اختصار، به مداقه ی عقلی و شهودی در خصوص حاق هستی، قرائتی مونیسمی(یگانه انگارنه)نه لزما پانته ایسمی(همه خدا انگاری) از گیتی را به منصه ظهور رسانده اند. از آنجایی که تقدم زمانی حکیم فردوسی برحکیم نظامی وآشنایی و تاثیر پذیری نظامی با حکیم فردوسی ، انکار ناپذیر است، سزاست که تعالی و تساوی و تنازل نظریات حکمی حکیم فردوسی در مقایسه با حکیم نظامی بدرستی تحلیل شود. بایسته است نحوه بیان دو حکیم در حوزه وحدت وجود که هویتی گوناگون دارد، مورد جرح و تعدیل قرار گیرد تا نقاط قوت و ضعف هریک آشکار گردد.در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی تطبیقی با ابزار کتابخانه ی تبلور و چیستی نظریه وحدت وجود به تحقیق می انجامد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات