نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
اصل رواداری مذهبی با پیروان ادیان مختلف، امروزه با توجه به مهاجرتهای گسترده و شکل گیری جوامع چندفرهنگی، یکی از موضوعات مهم در میان اندیشمندان غربی است. آنها به مبانی سیاسی، معرفتی، اخلاقی و حقوقی رواداری مذهبی؛ از جمله تأیید اصل «برابری ادیان» و لزوم رعایت اخلاق انسانی و حفظ و صیانت از حقوق مدنی پیروان همۀ ادیان موجود، توجه میکنند. طرح این موضوع برای مردم خاورمیانه که هم اکنون به بهانۀ اختلافات مذهبی دچار تروریسم، خشونت و جنگهای خونین شدهاند، بیش از سایر مناطق جهان ضرورت دارد. برای تحقق جوامع چندفرهنگی عاری از خشونت و زندگی مسالمتآمیز مردمانی با عقاید و باورهای مختلف در کنار یکدیگر، تجربیات ارزندهای که در عرفان اسلامی وجود دارد، میتواند به عنوان الگوی مناسب مدنظر قرار گیرد. از میان عارفان مسلمان، مولانا جلال الدین بلخی در مجموعۀ آثار خویش و در مقام نظر و عمل، عالیترین اَشکال رواداری مذهبی با پیروان مذاهب گوناگون را به نمایش گذاشته است. در این مقاله، به روش توصیفی- تحلیلی گفتار و رفتار روادارانۀ مولوی را با توجه به مبانی سیاسی و اجتماعی، معرفتشناسی و اخلاقی بررسی کردهایم. مولانا به عنوان اندیشمندی بزرگ برای کاستن از دامنۀ جنگ و جدالهای مذهبی و فرقهای زمانۀ خویش مانند جنگهای صلیبی و جنگهای فرقهای مذاهب پنجگانه با یکدیگر که بخش عمدهای از جهان آن روزگار را فراگرفته بود، اندیشۀ رواداری، تساهل و تسامح را مطرح کرد. وی همچنین برای رسیدن به هدف سیاسی مذکور اصول معرفتی؛ از جمله اصل برابری ادیان توحیدی و محق بودن همۀ پیروان ادیان مختلف و ضرورت رعایت اصل اخلاق انسانی در برخورد با آنها را مطرح و خود در مقام عمل، با همۀ پیروان ادیان توحیدی به رفق و مدارا رفتار نمود. از میان مبانی چهارگانۀ سیاسی، معرفتی، اخلاقی و حقوقی، در آثار مولانا با وجود استقصای نسبتاً بلیغی که انجام دادیم به شواهدی از گفتار و رفتار او که بر مبنای اصل حقوقی باشد، برخورد نکردیم.
کلیدواژهها