نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده
نظریۀ استعارههای شناختی یا مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون مطرح شد. طبق نظر ایشان، استعاره دیگر تنها عنصری بلاغی و مختص زبان شعر نبود، بلکه ایشان معتقد بودند که زیربنای تفکر انسان، استعاری است. ابتدا استعارههای شناختی در زبان روزمره بررسی شد، اما با توجه به انتزاعی بودن عرفان، آرام آرام جای خود را در مطالعات عرفانی باز کرد. صحیفۀ سجادیه کتاب ارزشمند امام چهارم شیعیان از جمله کتب دعایی محسوب میشود که امام در قالب دعا، بسیاری از مفاهیم عرفانی را بیان کردهاند. همچنین، مثنوی مهمترین کتاب منظوم عرفانی ادبیات فارسی، جایگاه ویژهای در ادبیات عرفانی این مرز و بوم دارد. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی تعالیم دینی و عرفانی درباره مفاهیم مرتبط با زندگی و مرگ از دیدگاه شناختی در این دو اثر است. نتایج تحقیق نشان میدهد که زندگی و مرگ چیزی جدای از انسان و موجودیت او نیستند. نوع حرکت و صیرورت انسان در مسیر زندگی و نوع انتخابش در مواجه با موانع مسیر عبودیت و عاشقی، او را همسنخ دو مقصد متفاوت خواهد کرد و در نهایت هنگام مرگ انسان با موجودی که خود ساخته مواجه خواهد شد.
کلیدواژهها