نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران.

2 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران.

10.22054/msil.2025.82872.1157

چکیده

مهم‌ترین دستاورد عرفان عملی، زیستِ با اخلاق است. اساسِ مناسبات اخلاقی بر دیگرخواهی و مسئولیت در برابر غیر استوار شده است که با نفی خودمحوری و گریز از خویشتن معنا می‌یابد. به‌زعم امانوئل لویناس، در تعاملات با عالم هستی، هرجا سوژه با غیری مواجه شود که تحت سلطۀ «من» قرار نگیرد و خودبسندگی‌اش زیر سؤال برود، آنجا بستری است که اخلاق می‌بالد. تجربۀ مواجهه با غیر، در هیئت «دیگری» به اوج می‌رسد که لویناس غیریت او را با اصطلاح «نامتناهی» توصیف می‌کند. با ورود تصور نامتناهی به جهان سوژه، آگاهی او دچار «شکافت» می‌شود که لویناس از این وضعیت تعبیر به اخلاق می‌کند. او مواجهۀ چهره‌به‌چهره با «دیگری» را با مسئولیت نامتناهی برابر می‌داند. در جهان هستی، نامتناهیتِ مطلقی هست که هرگز نمی‌تواند عطش کنجکاوی آدمی را به تمام‌وکمال فروبنشاند و آن خداوند است. در سنت عرفان عاشقانه، عارف بنابر پیمانی ازلی، خود را در مقابل عشق خداوند مسئول می‌داند و رسالت خود را عشق‌ورزی خالصانه به او، بی‌چشمداشتی، می‌انگارد؛ ازاین‌رو جهد می‌ورزد تا با فنای صفات نفسانی، اسباب قرب به حق را فراهم آورد. در این طریق، عارف با فانی‌کردنِ صفات خویشتن، به صفات «دیگریِ» نامتناهی باقی می‌گردد؛ به عبارتی، هویتِ حقیقی و اصیلِ سوژه در این مواجهه شکل می‌گیرد. رسالۀ تمهیدات، نوشتۀ عین‌القضات همدانی، یکی از آثار منثور عرفانی است که در آن رابطۀ میان عارف و خداوند، جلوه‌ای ویژه دارد. این پژوهش بر آن است تا به روش تحلیل محتوایی، این رابطۀ عاشقانه را با فلسفۀ اخلاقِ لویناس و رابطۀ سوژه و «دیگریِ» نامتناهی تطبیق دهد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات