نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران

10.22054/msil.2025.81039.1134

چکیده

این‌که تجربیات عرفانی در مسیر عرفان برای عارفان، قابل دستیابی است، هیچ تردیدی نیست. این تجربیات، توسطِ شخصِ عارف و مخاطبان اندیشه‌ها و تجربه‌های حسیِ عارفان، با توجه به برداشت‌های شخصی ارائه می‌شوند. یکی از اهرم‌هایی که می‌توان از آن برای ارائۀ تجربه بهره برد، «تعبیر» است. به‌طور یقین «تعبیر» نقش کلیدی در معرّفی تجربه‌های عرفانی دارد. «کتز» و «استیس» هر دو به نقشی که «تعبیر» در ارائۀ اندیشه‌ها و تجربه‌های عرفانی بازی می‌کند، اذعان دارند. تفاوتی که در دیدگاه آنها مشاهده می‌شود، بر این امر استوار است که «کتز» کسب تجربۀ عرفانی را به مانند گونه‌های دیگر تجربه، برساخته از زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی‌ای که عارف در آن محیط در اختیار داشته، می‌داند. وی همۀ تجربه‌ها را پردازش‌شدۀ رهگذرهای بسیار پیچیده معرفتی‌ای می‌داند که به‌طور سازمانی برای سالکان و رهروان با توجه به پیشینۀ زندگیِ آنها، به‌دست می‌آید. اما «استیس» باور دارد که تجربیات و حالات عرفانی اساساً در سراسر جهان با وجود تفاوت در فرهنگ‌ها و محیط زندگی و نهادهای دینی گوناگون، به شکلِ یکسانی بروز می‌کند. وی، دست‌یابی به احوال و تجارب عرفانی را همان ذات سرمدی یا تجربۀ متعالی می‌داند، که بدون هیچ واسطه‌ای تجربه می‌شود. این مقاله، بر مبنای دیدگاه‌های «کتز» و «استیس» به بحث چگونگی شکل‌گیریِ تجربیات عرفانی و نحوۀ گزارش آنها که با تعبیرات مختلفی ارائه می‌شود، به بررسی ارتباط تجربۀ عرفانی با «تعبیر» پرداخته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات