نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیأت علمی دانشگاه کندز، افغانستان
2 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
چکیده
شاعران معاصر افغانستان، افزون بر مضامین سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و میهنی، در اشعار خود به عرفان و تصوّف نیز توجه نشان دادهاند. مسأله «وحدت وجود» و «وحدت شهود» به سبب جایگاه ویژهای که در عرفان نظری و عملی دارد، بهخصوص پس از ظهور ابنعربی، از مضامین برجسته و مورد توجه شاعران عرفانسرای افغانستان بودهاست. درونمایۀ اصلی اشعار خلیفه محمّدمحمای غزنوی، مستانشاه کابلی و غلامحیدر حیدری وجودی، سه تن از شاعران عارف و صوفیمشرب معروف معاصر افغانستان، نیز مفاهیم عارفانه و عاشقانه، ازجمله دو مضمون فوق، است. این پژوهش، به روش توصیفی ـ تحلیلی، با بررسی و تحلیل شواهد شعری، مشتمل بر دو مضمون وحدت وجود و وحدت شهود، در دیوان سه شاعر مذکور، نشان میدهد محمای غزنوی موضوع وحدت وجود و وحدت شهود را با تعبیرها و تمثیلهای مختلف به یک معنی و مفهوم بهکار برده و درواقع وحدت شهود را نمود عینی وحدت وجود دانستهاست. مستانشاه کابلی میان وحدت وجود و وحدت شهود تفاوت قائل است، چنانکه وحدت وجود را اصل و وحدت شهود را فرع آن معرفی کرده است؛ اما شناخت و مشاهدۀ حضرت حق را تنها از این دو طریق ممکن میداند. حیدری وجودی نیز موضوع وحدت وجود و وحدت شهود را با استفاده از زبان تمثیل بهویژه تمثیل تشبیه مطرح کرده و وی نیز همچون مستانشاه، شناخت و مشاهدۀ حضرت حق را صرفاً با معرفت وجودی و ادراک شهودی میسر دانسته است.
کلیدواژهها