نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیاز زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه گنبد کاووس/ گلستان
2 استادیاز زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه ولی عصر رفسنجان
چکیده
بنمایۀ پارهای از حکایتهای ادب فارسی، علیرغم تشابه ساختاری آنها با حکایتهای همسان، متفاوت است. بنمایۀ این حکایتها سرزنش یکی از خواص دین است. این حکایتها مربوط به دورههای زمانی و گویندگانی مختلف هستند و اشتراک ساختار آنها ذهن را متوجه نظامی بنیادی میکند که حکایتها از آن برآمدهاند. در این جستار، برپایۀ مکتب ساختارگرایی و با بهرهگرفتن از روش پراپ در ریختشناسی قصههای عامیانه، ابتدا به تحلیل ساختاری این حکایتها پرداختهایم، سپس رابطۀ این روساخت با ژرفساخت آن (جامعه و دین) بررسی و تبیین شدهاست. حاصل آنکه این حکایتها از نظامی سلسلهمراتبی برآمدهاند که در آن، برپایۀ اندیشۀ ملامتی و اصول فتوت، دوستان «عتاب» میشوند تا دشمنان عبرت گیرند و به گرویدن به راه راست ترغیب شوند.
بنمایۀ پارهای از حکایتهای ادب فارسی، علیرغم تشابه ساختاری آنها با حکایتهای همسان، متفاوت است. بنمایۀ این حکایتها سرزنش یکی از خواص دین است. این حکایتها مربوط به دورههای زمانی و گویندگانی مختلف هستند و اشتراک ساختار آنها ذهن را متوجه نظامی بنیادی میکند که حکایتها از آن برآمدهاند. در این جستار، برپایۀ مکتب ساختارگرایی و با بهرهگرفتن از روش پراپ در ریختشناسی قصههای عامیانه، ابتدا به تحلیل ساختاری این حکایتها پرداختهایم، سپس رابطۀ این روساخت با ژرفساخت آن (جامعه و دین) بررسی و تبیین شدهاست. حاصل آنکه این حکایتها از نظامی سلسلهمراتبی برآمدهاند که در آن، برپایۀ اندیشۀ ملامتی و اصول فتوت، دوستان «عتاب» میشوند تا دشمنان عبرت گیرند و به گرویدن به راه راست ترغیب شوند.
کلیدواژهها
موضوعات