نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیاز زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه گنبد کاووس/ گلستان

2 استادیاز زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه ولی عصر رفسنجان

10.22054/msil.2024.80007.1111

چکیده

بن‌مایۀ پاره‌ای از حکایت‌های ادب فارسی، علی‌رغم تشابه ساختاری آنها با حکایتهای همسان، متفاوت است. بن‌مایۀ این حکایت‌ها سرزنش یکی از خواص دین است. این حکایت‏ها مربوط به دوره‌های زمانی و گویندگانی مختلف هستند و اشتراک ساختار آنها ذهن را متوجه نظامی بنیادی می‏کند که حکایت‏ها از آن برآمده‌اند. در این جستار، برپایۀ مکتب ساختارگرایی و با بهره‏گرفتن از روش پراپ در ریخت‌شناسی قصه‌های عامیانه، ابتدا به تحلیل ساختاری این حکایت‌ها پرداخته‌ایم، سپس رابطۀ این روساخت با ژرف‏ساخت آن (جامعه و دین) بررسی و تبیین شده‏است. حاصل آنکه این حکایت‏ها از نظامی سلسله‌مراتبی برآمده‌اند که در آن، برپایۀ اندیشۀ ملامتی و اصول فتوت، دوستان «عتاب» می‌شوند تا دشمنان عبرت گیرند و به گرویدن به راه راست ترغیب شوند.
بن‌مایۀ پاره‌ای از حکایت‌های ادب فارسی، علی‌رغم تشابه ساختاری آنها با حکایتهای همسان، متفاوت است. بن‌مایۀ این حکایت‌ها سرزنش یکی از خواص دین است. این حکایت‏ها مربوط به دوره‌های زمانی و گویندگانی مختلف هستند و اشتراک ساختار آنها ذهن را متوجه نظامی بنیادی می‏کند که حکایت‏ها از آن برآمده‌اند. در این جستار، برپایۀ مکتب ساختارگرایی و با بهره‏گرفتن از روش پراپ در ریخت‌شناسی قصه‌های عامیانه، ابتدا به تحلیل ساختاری این حکایت‌ها پرداخته‌ایم، سپس رابطۀ این روساخت با ژرف‏ساخت آن (جامعه و دین) بررسی و تبیین شده‏است. حاصل آنکه این حکایت‏ها از نظامی سلسله‌مراتبی برآمده‌اند که در آن، برپایۀ اندیشۀ ملامتی و اصول فتوت، دوستان «عتاب» می‌شوند تا دشمنان عبرت گیرند و به گرویدن به راه راست ترغیب شوند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات