نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، قزوین، ایران
چکیده
جامعه تصوف به عنوان نهادی اجتماعی دارای ادبیات و آیینها و مناسک خاصی هستند که اجرای این قوانین و ضوابط حاکم در خانقاهها بر مریدان و حتی بزرگان و پیر و مرشد ضروری و الزامی میباشد. یکی از این آیینها و مناسک ماجرا گفتن است. «ماجرا» در اصطلاح صوفیه و نظام آموزش خانقاه و آداب آن، بازخواست از درویشی است که ترک ادبی نسبت به پیر یا درویش دیگر از او سر زده و او در حضور پیر باید خطای خود بپذیرد و عذرخواهی کند. با توجه به اینکه ماجرا و ماجرا گویی به صورت پراکنده در اشعار شاعران و همچنین برخی کتب صوفیه دیده میشود و تنها منابع معتبر که به طور مفصلتر به این آیین پرداخته، کتاب «اورادالاحباب و فصوصالآداب ابوالمفاخر باخرزی» و «انسان کامل عزیز الدین نسفی» است، نویسندگان در این جستار با تکیه بر این متون و دیگر متون عرفانی به بررسی و تحلیل آداب و قوانین «ماجرا گفتن» پرداخته اند که می توان به این موارد اشاره کرد: کینه به دل نگرفتن و آشکارا سخن گفتن سالک رنجیده، ماجرا گفتن در حضور پیر و جمع درویشان، پاکیزه و خالی بودن مکان ماجرا از اغیار، استغفار کردن مرید خطاکار، پرداختن غرامت و مجازاتی همچون ایستادن در صف النعال، دستار انداختن و سر و پای برهنه کردن توسط درویش خطاکار، برپا کردن جشن برای کدورت رفع شده.
کلیدواژهها
موضوعات