نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهراء (س).
چکیده
کارل گوستاو یونگ، بنیانگذار مکتب روانشناسی تحلیلی، ازجمله روانشناسان ساختارگراست که یکی از مشهورترین اصطلاحات مکتب نظری وی را باید «کهنالگو» دانست. کهنالگو تصویری ازلی از اندیشههای موروثی در ضمیر ناخودآگاه جمعی است که قدمتی بهاندازة تاریخ بشر دارد. در میان اقسام کهنالگو که یونگ برمیشمارد، «نفس» را مهمترین آنها میداند؛ چراکه هستة مرکزی شخصیت است و دستیابی به عامل روانی مهمی بهنام «فرایند تفرد» را زمینهسازی میکند. این جستار با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، مؤلفههای کهنالگوی نفس را در چهار مورد از رسالههای سهروردی با عنوانهای آواز پر جبرئیل، فی حاله الطفولیه، رسالهالطیر و عقل سرخ واکاوی خواهد کرد. براساس بررسیها به نظر میرسد نفس در این رسالهها گونهای از راوی درونرویداد است و در دو قالب «نفسِ کودک» و «نفسِ پرنده» بازنمایی شده است که طی فرازونشیبهایی که سپری میکند، به سطوحی از تعالی شخصیتی و روحانی میرسد و مراتبی از فرایند تفرد را طی میکند. کهنالگوی نفس در آثار سهروردی، نوعی فراخواندن مخاطب به گسترة تعالی شخصیتی است؛ گویی در ژرفساخت متن، نویسنده درصدد است نفس مخاطب خویش را با شکوفایی در سطوح گوناگون شخصیتی وارد سیر فرایند تفرد کند.
کلیدواژهها
موضوعات